درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ به خاطر بابای مهربونم که عمرشو صرف تعلیم وتربیت دانش آموزان وما کرد تا همه دکتر ومهندس بشویم .روحش همیشه شاد. به خاطر اینکه چون سکته قلبی ناگهانی ما را ترک کرد و ما را تنها گذاشت. من سعی کردم تمام علائم و راهکارهای آن را برای استفاده در دسترس همگان بگذارم به امید روزی که هیچ بابا ومامانی ناگهانی بچه هاشونو ترک نکنند و سایه آنها سالهای سال بالای سربچه هاشون بموند.هر کسی که از مطالب وبلاگ استفاده می کند یک فاتحه هم برای بابام بخوند.ممنون ."بابا خیلی خیلی خیلی دوستت دارم."
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غلام_افرا و آدرس gholamafra20.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 33
بازدید هفته : 58
بازدید ماه : 1065
بازدید کل : 261813
تعداد مطالب : 377
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


كد ماوس



عکس قلب و لب



کد متحرک کردن عنوان وب


ابزار وبلاگ  ,کد تغییر شکل موس برای وبلاگها و سایتهاکد تغییرشکل موس

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
غلام_افرا
علمی / مذهبی /تاریخی
چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:غش/سنکوب/آریتمی قلبی/احیای قلبی, :: 23:52 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

غش یا سنکوپ

غش یا سنکوپ ، از دست دادن موقت هوشیاری و بیهوشی در نتیجه نرسیدن خون کافی به مغز (کوتاه مدت) می‌باشد.

هنگامی که جریان خون مغز کم شود، بدلیل اینکه مغز کنترل خود را روی اعضاء بدن از دست می‌دهد، فرد قدرت وهوشیاری خود را از دست داده و سقوط می‌کند.

معمولا بعد از چند ثانیه یا چند دقیقه او دوباره هوشیار می‌گردد. اما اگر سنکوپ با یک ناراحتی جدی پزشکی همراه باشد، بیمار ممکن است نیم ساعت یا بیشتر در حالت بیهوشی بماند.


علائم اخطار دهنده غش


احساس بد حالی و سستی و سرگیجه
رنگ پریدگی و پوست سرد و عرق‌دار
تهوع و استفراغ
گزگز دست و پاها
نبض ضعیف ، تنفس سطحی و افت فشار خون
اختلال بینایی بصورت سیاهی رفتن چشم و احساس صدایی مثل سوت در گوش
از دست دادن تعادل و سقوط و بیهوش شدن.


علل غش


علت آن ممکن است شوک هیجانی ، خستگی مفرط ، ایستادن طولانی ، گرما ، برخاستن ناگهانی از حالت خوابیده به نشسته یا ایستاده ، سوء تغذیه ، کم خونی ، فقدان هوای تازه و غیره باشد.

غش می‌تواند در یک فرد کاملا سالم در نتیجه یک عکس‌العمل عاطفی طبیعی و یا در نتیجه بازتاب اختلال تنظیم فشار خون ، حادث ‌شود.

شنیدن ناگهانی اخبار خوب یا بد ، افت ناگهانی فشار خون یا قند خون و مسائل دیگر همگی باعث می‌شوند جریان خون مغز کاهش پیدا بکند و فرد به طور موقت غش بکند.


سنکوپ یا غش واقعی ممکن است طی یکسری بیماریهای قلبی و عروقی ، علل عصبی بیهوشی (مثل صرع) ، افت قند خون ، دیده شود.

البته باید در نظر داشت که شل شدن ناگهانی عروق بدن در اثر محرکهای داخلی یا خارجی مهمترین و شایعترین علت غش می‌باشد مانند سنکوپ سینوس کاروتید ، سنکوپ دفع ادرار ، سنکوپ سرفه و سنکوپ عصبی و قلبی.



ادامه مطلب ...


1-درمان افتادگی چشم و پف زیر آن (ناشی از افزایش بلغم در چشم است) :

الف) روغن مالی ملاج سر با روغن سیاه دانه یا استفاده از تاج نمکی (داخل

 کیسه پارچه ای نمک دریا ریخته شبها به مدت یکی دو ساعت روی سر

 می گذاریم.)

ب) ترک و یا کاهش جدی سردیها مخصوصا شبانگاه

ج ) ارده با شیره انگور هفته ای ۴ وعده صبحانه

 

۲- درمان عفونت چشم :

الف) شبی یک قطره عسل داخل چشم بچکانید.(۷ الی ۱۴ شب) 

ب ) بعد از دو هفته یک دوره ۷ الی ۱۴ شب شستشو با عرق رازیانه

ج ) ماساژ چشم

 

۳- درمان گل مژه :

شبی یک قطره عسل داخل چشم بچکانید.(۱ الی ۳ شب) 

 

۴- درمان شب کوری :(۴۰ الی ۱۲۰ روز)

الف) سوپ برگ یونجه یا سالاد آن هفته ۲ الی ۳ مرتبه

ب ) ضماد یونجه پخته شده روی چشم از شب تا صبح بماند.

 

 



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 21 اسفند 1392برچسب:قوز قرنیه/کراتوکونوس/کراس لینک, :: 23:37 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

قوز قرنيه

قوز قرنيه (کراتوکنوس Keratoconus ) بيماري است که قرنيه چشم را در گير مي‌کند و آن را از حالت طبيعي که مقطعي از يک جسم کروي منظم مي‌باشد به مقطعي از جسم مخروطي شکل نامنظم تبديل مي‌کند. اين بيماري يک پديده غيرالتهابي و دو طرفه مي‌باشد که بتدريج، قرنيه چشم شروع به نازک شدن و نامنظم شدن مي‌کند و در نوع نسبتاً پيشرفته، قرنيه حالت مخروطي پيدا مي‌کند.  اين تغييرات منجر به نزديک‌بيني و آستيگماتيسم نامنظم و در نتيجه کاهش ديد به درجات متفاوت مي‌گردد.

معمولاً از دهه دوم زندگي و دوران بلوغ شروع مي‌شود و تا دهه سوم و چهارم پيشرفت مي‌کند و سپس متوقف مي‌گردد. خيلي بعيد است که بيماري قوز قرنيه در سنين بالا ظاهر شود. نکته مهمي که بايد به آن توجه شود اين است که علي‌رغم مشکلات بينايي فراواني  که اين بيماري مي‌تواند  ايجاد کند ولي کورکننده نمي‌باشد.

چه چيزي باعث كراتوكونوس مي‌شود؟

علت بيماري هنوز کاملاً شناخته شده نيست، اگرچه زمينه‌هاي ارثي مطرح مي‌باشد، اما رفتار اين بيماري شبيه بيماري‌هاي ارثي معمولي نيست و فقط در حدود ده درصد موارد مي توان رد پاي آن را در ديگر اعضاي فاميل پيدا کرد. در بيماراني كه آلرژي داشته و مرتب چشم‌شان را مي‌مالند ديده مي‌شود. ماليدن محکم چشم، اگرچه علت قوز قرنيه نمي‌باشد ولي در روند ايجاد و پيشرفت آن بي‌تاثير نيست. به همين جهت معمولا به بيماران مبتلا به قوز قرنيه سفارش مي‌شود که از ماليدن چشمشان پرهيز کنند.

علائم قوز قرنيه

گاهي آنقدر بيماري خفيف است که حتي بيماري اين افراد در معاينه معمولي چشم  هم کشف نمي‌شود و تنها با گرفتن نقشه توپوگرافي قرنيه مي‌توان به وجود آن پي برد. اما عمده اين بيماران در ابتدا با عيب انکساري نزديک‌بيني و آستيگماتيسم و شكايت از پخش نور و حساسيت به نور مراجعه مي‌کنند که در اين موارد ديد بيمار با اصلاح با عينک در حد قابل قبولي مي‌رسد، اما ممکن است کامل و 10/10 نشود. در اين موارد نيز گرفتن نقشه توپوگرافي قرنيه (عكسي كه انحناء‌ها و نامنظمي‌هاي سطح قرنيه را به صورت نقشه جغرافيايي نشان مي‌دهد) تشخيص را قطعي مي‌کند. در انواع پيشرفته‌تر علائم شديدتر مي‌باشد و فرد با عينک، بينايي مناسبي پيدا نمي‌کند که در اين حالت حتي بدون گرفتن نقشه قرنيه، بيماري در معاينه معمولي هم تشخيص داده مي‌شود.       

درمان قوز قرنيه

اگر قوز قرنيه بسيار خفيف باشد اين افراد حتي با عينک مي‌توانند ديد مناسبي داشته باشند و نياز به درمان ديگري ندارند. انواع خفيف تا متوسط معمولاً با استفاده از لنزهاي تماسي سخت (contact lens) بينايي بسيار خوبي را در اکثر مواقع به دست مي آورند و طبعاً در اين صورت اعمال جراحي ضرورت پيدا نمي‌کند. متقاعد نمودن بيمار و ايجاد رغبت در وي به استفاده از اينگونه لنزها، شرط اصلي موفقيت درمان با کنتاکت لنز خواهد بود. از درمان‌هاي جراحي ديگري که براي قوز قرنيه وجود دارد، استفاده از حلقه هاي داخل قرنيه (Intracorneal ring) مي‌باشد که اين نوع از درمان در بعضي از موارد خفيف تا متوسط قوز قرنيه که لنز تماسي را نمي‌توانند تحمل کنند، کاربرد دارد. اين حلقه‌ها با کاهش ميزان آستيگماتيسم نامنظم به بهبود بينايي کمک مي‌کنند. اما بايد دانست که ميزان موفقيت در حلقه هاي داخل قرنيه بسيار متغير و از فردي به فرد ديگر متفاوت خواهد بود و در صورت عدم موفقيت درماني، نهايتا بيمار نياز به پيوند قرنيه خواهد داشت.

در موارد قوز قرنيه شديد، درمان پيوند قرنيه خواهد بود که شانس موفقيت پيوند در قوز قرنيه بسيار بالا و نزديک به ۹۵ درصد مي‌باشد. زمان عمل بستگي به شدت قوز قرنيه و عدم موفقيت در استفاده از کنتاکت لنز دارد. در هر حال بايد دانست که عمل پيوند براي درمان قوز قرنيه يک عمل غير اورژانس و انتخابي مي‌باشد و تاخير در اين نوع عمل عارضه‌اي بدنبال نخواهد داشت. نکته‌اي را که در مورد پيوند قرنيه بايد حتما  به آن توجه نمود اين است که  پيوند قرنيه در بسياري از موارد نياز به عينک را از بين نمي‌برد و هدف اصلي از پيوند قرنيه، تبديل کردن آستيگمات نامنظم به آستيگمات منظم است تا فرد بتواند با عينک ديد مناسبي داشته باشد. حتي در مواردي بعد از پيوند قرنيه نيز ممکن است براي بهبود ديد نياز به استفاده از لنز تماسي باشد، از اين رو تنها زماني که عدم تحمل واقعي نسبت به کنتاکت لنز ايجاد شده باشد، بهتر است اقدام به پيوند قرنيه گردد. 


نقش ليزيک و ديگر اعمال جراحي ليزري در درمان قوز قرنيه

از آنجايي که قوز قرنيه بيماري پيشرونده‌اي است، تمامي جراحي‌هايي که به نحوي به تضعيف قرنيه کمک مي‌کنند، مي‌توانند سير بيماري را تسريع کنند و به همين علت انجام اينگونه اعمال جراحي در قوز قرنيه ممنوع مي‌باشد. ليزيک و ديگر اعمال جراحي ليزري از اين دسته هستند و طبعاً هر فردي که بيماري قوز قرنيه را دارد، حتي اگر بيماري وي بسيار بسيار خفيف باشد که فقط با گرفتن نقشه توپوگرافي قرنيه به تشخيص رسيده است، بايد از انجام اينگونه اعمال جراحي اجتناب کند.

البته استفاده از عمل جراحي ليزيک، لازک، و يا پي‌آر‌کي در کساني که تحت عمل پيوند قرنيه قرار گرفته‌اند و بعد از عمل نزديک‌بيني، آستيگماتيسم، و يا دوربيني قابل توجه‌اي دارند، مي‌تواند بسيار کمک کننده باشد.  تاکنون بيشتر عمل جراحي ليزيک را بعد از پيوند قرنيه توصيه مي‌شد. اما اخيرا اعمال جراحي سطحي مانند لازک و پي‌آر‌کي بيشتر مورد توجه قرار گرفته است و نتايج اين عمل‌هاي جراحي  نيز بعد از پيوند قرنيه بهتر از نتايج عمل ليزيک مي‌باشد.  

دكتر محمدحسين دستجردي



چهار شنبه 30 بهمن 1392برچسب:اعضای ناشناخته بدن, :: 22:13 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

قبل از مطالعه این مقاله باید بدانیم که وستجال به اندام هایی از بدن گفته می شود که بر اساس نظریه داروین، کاربرد آنها در اجداد انسان بوده است و به مرور زمان و تکامل بدن، بدون مصرف باقی مانده اند.

۱۰. آپاندیس کرمی شکل (Vermiform Appendix)

آپاندیس کرم شکل قسمتی از سکوم (روده کور: بخشی از روده بزرگ) می باشد و عضوی است که برای هضم سلولز توسط اجداد انسان گیاهخوار استفاده می شده است. یک هدف بالقوه مطرح شده توسط چارلز داروین این بوده است که آپاندیس برای هضم برگ در پستانداران نخستین مورد استفاده قرار می گرفته است که ممکن است طی تکامل کارکرد خود را ازآنچه در نخستیان داشته، از دست داده باشد.
مدارک و شواهد را می توان در حیوانات گیاهخوار مانند کوآلا مشاهده کرد .سکوم کوآلا بسیار طولانی است، و میزبان باکتری های خاصی را قادر می سازد تا سلولز را تجزیه کنند. اجداد بشر ممکن است بر چنین سیستمی متکی بوده اند و در یک رژیم غذایی غنی از شاخ و برگ درختان زندگی می کردند. هنگامی که انسان ها شروع به خوردن مواد غذایی که به راحتی هضم می شدند، کرد، سکوم برای هضم کمتر لازم شد و جهش ها که قبلا زیان آور بودند دیگر در برابر آن انتخابگر نشدند. این آلل ها شایع تر شدند و سکوم به کوچک شدن خود ادامه دادند. پس از گذشت هزاران سال، سکوم که زمانی بسیار کارآمد بود، به آنچه امروز ما می بینیم، آپاندیس، تغییر یافت. ارگان های مشابه در حیوانات شبیه به انسان ، همچنان به انجام آن عمل خود ادامه دادند، در حالی که سایر حیوانات گوشتخوار به مانند انسان کارکرد آپاندیس آنها کاهش یافت. البته، برخی از تحقیقات حاکی از آن است که آپاندیس ممکن است به محافظت در برابر از دست رفتن باکتری های همزیستی که کمک به هضم غذا می کنند، می پردازد.

 

۹. پوست مرغی( chicken skin یاGoose Bumps)

پوست مرغی که اصطلاح پزشکی آن cutis anserina می باشد ، برجستگی هایی بر روی پوست انسان در قاعده موهای بدن می باشد که بطورناخواسته هنگامی که یک فرد احساس سرما و یا تجربه احساسات قوی مانند ترس، وحشت، تحسین و یا تحریک جنسی پیدا می کند، ایجاد می شود. این فرایند نه تنها در انسان بلکه در بسیاری از پستانداران دیگر نیز رخ می دهد که نمونه بارز آن خارپشت است. هنگامی که در معرض تهدید و خطر قرار گیرد تیغه های خود را بالا می برد. پوست مرغی در صورت ظاهر نمی شود.

در واکنش به سرما،در حیوانات دارای پوشش پوست و مو، موهای سیخ شده، هوا را به منظور ایجاد یک لایه عایق به دام می اندازد. این حالت می تواند در پاسخ به خشم یا ترس نیزباشد. موهای سیخ ، به منظور ترساندن دشمن حیوان را بزرگتر به نظر می رساند.


در انسان، آن را حتی می توانید به عنوان یک واکنش به شنیدن خراش ناخن بر روی تخته سیاه ، گوش دادن به موسیقی ترسناک، و یا احساس و یا به یاد آوردن احساسات قوی و مثبت (به عنوان مثال، پس از برنده شدن در یک رویداد ورزشی) مشاهده کنید. از آنجایی که ما تنها تعداد بسیار کمی از موی بدن خود را حفظ می کنیم، رفلکس در حال حاضر هیچ سود شناخته شده ای برای ما ندارد. انسان ها نیز دارای برخی از رفتار های ذره ای و رفلکسی هستند. تشکیل این برجستگی های پوست مرغی در انسان هنگام استرس یک رفلکس وستیجال است. عملکرد خود را در اجداد انسان به منظور بالا بردن موهای بدن، و بزرگتربه نظر رسیدن هنگام مواجهه با خطر ظاهر می شد. موهای برجسته برای به دام انداختن یک لایه اضافی از هوا و گرم نگه داشتن انسان نیز استفاده می شود.

۸. ماهیچه ها(Musculature)

تعدادی از عضلات در بدن انسان تصور می شود وستیجال هستند نظیر ماهیچه پشت سر که به طور معمول به عضلات گوش می پیوندد. این ماهیچه که در جمعیت های مختلف به صورت بسیار پراکنده وجود دارد – اغلب در همه مالزیایی ها ، در ۵۶ درصد از سیاه پوستان، ۵۰ درصد ژاپنی ها، ۳۶ درصد از اروپاییان وجود دارد و در مردم Khoikhoi در جنوب غربی آفریقا و در ملانسیان ها (مجمع الجزایری در اقیانوس آرام، شمال استرالیا) وجود ندارد. در بسیاری از پستانداران غیر انسانی لب فوقانی و ناحیه سینوس با سبیل و یا ریش که یک عملکرد حسی انجام می دهند، همراه است. به طور مشابه عضله لونگوس پالماریس (palmaris longus) در ساعد، ماهیچه پیرامیدالیس (pyramidalis) درشکم و ماهیچه پلانتاریس (plantaris) در پا بی فایده و یا وستیجال در نظر گرفته می شوند.

 

۷. ارگان Vomeronasal

جوندگان و پستانداران دیگر سیگنال های شیمیایی به نام فرومون ترشح می کنند که حامل اطلاعات در مورد جنسیت خود و یا تولید مثل هستند و رفتار دیگران را تحت تاثیر قرار می دهند. فرومون ها توسط یک سیستم حسی تخصصی ، بنام ارگان vomeronasal (VNO)، که متشکل از یک جفت از ساختارهاست که در آستر مخاط بینی یا سقف دهان است، ترشح می شوند. اگرچه بسیاری از انسان های بالغ چیزی شبیه VNO در بینی خود دارند، دانشمندان علوم اعصاب هیچ تردیدی در رد آن به عنوان یک جزء ندارند. اگر شما در آناتومی ساختار نگاه کنید، هیچ سلولی که مانند سلول های حسی در VNOs دیگر پستانداران است نخواهید دید. شما هیچ فیبر های عصبی که ارگان را به مغز ارتباط می دهد نخواهید دید. شواهدی ژنتیکی نشان می دهد که VNO انسان غیر کارکردی است. تقریبا تمام ژن هایی که گیرنده های سطح سلول را کد گذاری می کنند ، سودوژن هستند و بصورت غیر فعال می باشند. پس چه پاسخی در مورد شواهد گیج کننده که انسان به بعضی از فرومون ها جواب می دهد وجود دارد؟ لری کاتز و یک تیم در دانشگاه دوک در کارولینای شمالی، دریافتند که علاوه بر VNO، سیستم بویایی در موش نیز به فرومون پاسخ می دهد. اگر چنین موردی در مورد انسان نیز صادق باشد ما هنوز هم ممکن است فرومون ترشح کنیم تا رفتار دیگران را بدون استفاده از VNO برای تشخیص آنها ، تحت تاثیر قرار دهیم.

 

۶. پلک سوم چشمی (Nictitating Membrane The Third Eyelid)

غشای چشمک زن پلک سوم شفاف یا نیمه شفاف موجود در برخی از حیوانات است که در سراسر چشم برای محافظت و مرطوب نگه داشتن چشم بکار میروند در حالی که همچنان میدان دید را حفظ می کنند. خزندگان، پرندگان، و کوسه های مختلف دارای یک غشای های کامل چشمک زن هستند، در حالی که در بسیاری از پستانداران از جمله انسان ، باقی مانده ذره ای کوچک از غشای موجود در گوشه داخلی چشم وجود دارد که هیچ عملکرد شناخته شده ای ندارد. بعضی از پستانداران، مانند شتر، خرس های قطبی و خوک آبی، همچنین دارای یک غشا کامل چشمک زن هستند که اغلب به نام پلک سوم معروف است.

 

۵. استخوان دنبالچه (Coccyx the Tailbone)

استخوان دنبالچه بخش نهایی از ستون مهره میمون است که شامل سه تا پنج مهره جداگانه و یا ترکیب شده (مهره دنبالچه ای) در زیر استخوان خارجی است. در انسان و سایر پستانداران بی دم (به عنوان مثال میمون) استخوان دنبالچه باقی مانده ی دم وستیجال است، اما هنوز به طور کامل غیر قابل استفاده نیست، چرا که اتصالی برای عضلات، تاندون ها و رباط ها می سازد. علاوه بر این، به عنوان بخشی از ساختار سه رکنی تحمل کننده وزن است که به عنوان کمک در نشستن  عمل می کنند. با وجود این استخوان دنبالچه ، یا tailbone، باقی مانده ی یک دم از دست داده، است. همه پستانداران دارای یک دم در یک نقطه از تکامل خود هستند. در انسان، برای یک دوره ۴ هفته ای ، در مرحله ۱۴ تا ۲۲ رشد جنین انسان وجود دارد. این دم در جنین انسان ۳۱-۳۵ روزه برجسته تر می باشد. دنبالچه که در انتهای ستون فقرات قرار گرفته است، کارکرد اصلی خود در کمک به تعادل و تحرک را از دست داده، هر چند که هنوز هم بعضی از عملکردهای ثانویه خود مانند نقطه پیوست عضلات حفظ کرده است.

 

۴. دندان عقل (Wisdom Teeth)

معمولا هر فردی دارای ۲ دندان عقل در فک بالا ،۲ دندان عقل در فک پایین و در مجموع دارای ۴ دندان عقل است. گاهی به دلایلی از جمله دلایل ارثی، بیماری‌های دوران کودکی (کم خونی، راشیتیسم) ،عدم هماهنگی رشد استخوان فک با اندازه دندان‌ها و … این دندان‌ها در داخل فک نهفته می‌مانند. همچنین ممکن است قسمتی از تاج آن‌ها به طور ناقص در دهان ظاهر می‌شود، که در این صورت به آن دندان عقل نیمه نهفته گفته می‌شود. عدم وجود دندان عقل یک یا چند نمونه از hypodontia است. این دندانها نقش چندانی در جویدن غذا ندارند و با توجه به مشکلاتی که ذکر شد، این دندان ممکن است توسط دندانپزشک از فک خارج شوند. البته خارج کردن بدون دلیل آن به خاطر احتمال آسیب به اعصاب توصیه نمی‌شود. بهترین سن برای خارج کردن دندان عقل از دهان، زیر ۲۰ سالگی است. البته در سنین ۲۰ تا ۴۰ سالگی هم امکان خارج کردن آن‌ها وجود دارد، ولی پس از ۴۰ سالگی کشیدن دندان عقل دشوارتر می‌شود.


پیشینیان ما،‌ آرواره‌های بزرگ‌تری داشتند. بنابراین فضای کافی برای رویش ۳۲ دندان وجود داشت؛ اما امروزه آرواره‌های ما کوچک‌تر شده است، درنتیجه فضای زیادی برای رویش ۳۲ دندان وجود ندارد. پس دندان عقل معمولا نهفته می‌شود و از رویش طبیعی محروم می‌ماند. در واقع از وقتی انسان‌های اولیه آموختند که تکه‌های بزرگ مواد غذایی را با دستشان خرد کنند، ارتفاع استخوانی فک کوتاه‌تر و برجستگی استخوان آرواره کم‌تر شد. به این ترتیب در خیلی از انسان‌های امروزی دندان عقل به دندانی بی‌کاربرد و نهفته تبدیل می‌شود؛ به طوری که گاهی باید به کمک روش‌های جراحی خارج می گردد.
شاید انسان‌های چندین نسل قبل از ما بیش از ۲۳ تا دندان داشته اند،‌ اما با تغییر شرایط محیطی و دگرگون شدن رژیم‌های غذایی و کوچک شدن فک‌ها،‌ امروزه حتی جا برای ۲۳ دندان هم در دهان باقی نمانده است. با تغییر این شرایط، دندان‌هایی به‌نام دندان‌های عقل، مظلوم و فراموش شده و گاهی بی‌جا و مکان مانده‌اند.

۳. گوش خارجی

گوش میمون ماکو (بوزینه‌ ی دم‌کوتاه‌ شبیه‌ انسان‌) و بیشتر میمون های دیگر، دارای عضلاتی بسیار بیشتر از انسان است و در نتیجه دارای توانایی حرکت دادن گوش خود برای شنیدن بهتر تهدیدات بالقوه دارند. انسان و سایر نخستیان مانند شامپانزه با این وجود دارای گوشی هستند که عضلات آن به ندرت تکامل یافته اند و غیر کاربردی هستند، اما با این حال هنوز هم به اندازه کافی بزرگ می باشند تا قابل شناسایی باشند. عضلات متصل به گوش نمی تواند گوش را حرکت دهند، به هر دلیلی، دیگر نمی توان گفت که دارای هر گونه عملکرد بیولوژیکی هستند. در انسان ، تنوعی در این عضلات وجود دارد، به طوری که برخی از افراد قادر به حرکت دادن گوش خود در جهات مختلف هستند، و گفته شده است که ممکن است برای دیگران نیز در صورت تکرار و آزمایشات مکرر ممکن شود. در چنین نخستیان ناتوانی در حرکت دادن گوش عمدتا توسط توانایی در چرخش سر بر روی یک سطح افقی، جبران می شود. عملی که زمانی توسط یک ساختار تامین می شد در حال حاضر توسط ساختار دیگر جایگزین شده است. ساختار بیرونی گوش، همچنین برخی از ویژگی های وستیجال مانند برآمدگی یا دماغه در مارپیچ گوش که به عنوان برآمدگی داروین شناخته می شود، دارد. این ویژگی در حدود ۱۰ درصد از جمعیت یافت می شود. دماغه داروین، و یا برآمدگی، ناهنجاری های جزیی موجود در اقلیت قابل توجهی از مردم است و شکل گره های غضروفی و یا برآمدگی در لبه گوش بیرونی به خود می گیرد.

 

۲. نوک پستان مردان (Male Nipples)

نوک پستان مردان، به عنوان ساختار وستیجال ذکر می شود، و شبیه به ساختارهای وستیجال مثل بقایای استخوان های لگن بی فایده در نهنگ هستند، اما درواقع وستیجال نمی باشند چرا که آنها باقی مانده نوک سینه های های عملکردی مرد در گونه های اجدادی نیستند. نوک پستان در مردان وجود دارد زیرا پیش سازهای نوک پستان در اوایل توسعه جنین انسان، قبل از تمایز جنسی رشد می کنند. بعدها در زندگی این ساختارها به طور کامل در زنان توسعه می یابند. حضور نوک پستان در پستانداران نر معماری ژنتیکی محصول جانبی از نوک سینه ها در زنان است. پس چرا مردان نوک سینه دارند؟ زیرا زنان دارند!!!!!!!!!!!

 

۱. رفلکس چنگ زنی کف دستی (Palmar Grasp Reflex)

رفلکس چنگ زنی کف دستی ، که درواقع یک ساختار نیست و یک رفتار وستیجال است، در بدو تولد ظاهر می شود و تا پنج یا شش ماهگی ادامه دارد. زمانی که یک شی در دست نوزاد قرار داده می شود و کف دست او را لمس می کند انگشتان دست بسته خواهند شد و آن شیء را چنگ می زنند. این گرفتن قوی اما غیر قابل پیش بینی است، هر چند که ممکن است قادر به پشتیبانی از وزن کودک باشد، آنها همچنین چنگال خود را به طور ناگهانی و بدون هشدار آزاد می کنند. حرکت معکوس می تواند با نوازش پشت یا کنار دست القا شود. رفلکس کف دست به عنوان یک رفتار وستیجال در نوزادان انسان وجود دارد. هنگام قرار دادن انگشت یا یک شیء در کف دست نوزاد، آن شیء را بطور محکم با چنگ می گیرد. برخی از نوزادان (۳۷ درصد با توجه به مطالعه انجام شده در سال ۱۹۳۲) با این حرکت قادر به تحمل وزن خود از روی یک میله هستند.

منبع: ترجمه شده از مطلب سایت

http://www.smashinglists.com

 http://commons.wikimedia.org

 

 



شنبه 5 بهمن 1392برچسب:بیماری ترس, :: 22:23 ::  نويسنده : معصومه رستمی       
ترس‌ مرضي‌ (فوبیا)

phobias

 

  شرح بيماري
 علايم‌ شايع‌
 علل‌
  عوامل تشديد كننده بيماري
 پيشگيري‌
 عواقب‌ مورد انتظار
 عوارض‌ احتمالي‌
  درمان‌
 اصول‌ كلي‌
 داروها
  فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري
  رژيم‌ غذايي‌
  درچه شرايطي بايد به پزشك مراجعه نمود؟
 
    شرح بيماري
ترس‌ مرضي‌ نوعي‌ اضطراب‌ به‌ صورت‌ ترس‌ مداوم‌ غيرمنطقي‌ يا بيش‌ از حد معمول‌ نسبت‌ به‌ يك‌ شيئي‌، موقعيت‌، فعاليت در زمان ابتلا به اين بيماري ، شرايط‌ يا حتي‌ يك‌ عملكرد بدني‌ (كه‌ هيچ‌ يك‌ از اين‌ها اساساً خطرناك‌ نبوده‌ يا تناسب‌ منطقي‌ با اضطراب‌ ندارند). اكثر افراد دچار فويبا ترس‌ خود را نابجا نسبت‌ به‌ موقعيت‌ مي‌شناسند. فويبا به‌ انواع‌ زير تقسيم‌ مي‌شود:
اجتماع‌ هراسي‌ (ترس‌ از قرارگرفتن‌ در موقعيت‌هاي‌ اجتماعي‌ نظير سخنراني‌ عمومي‌ يا استفاده‌ از حمام‌ عمومي‌)
جمع‌ هراسي‌ (ترس‌ از حضور در شلوغي‌ يا ترس‌ از مكان‌هاي‌ عمومي‌)
ترس‌ مرضي‌ ساده‌ (ترس‌ از يك‌ نوع‌ محرك‌ خاص‌ نظير حيوانات‌، حشرات‌، ارتفاع‌، سفرهوايي‌، مكان‌هاي‌ بسته‌ و غيره‌)
   علايم‌ شايع‌
علايم‌ اضطرابي‌ زير هنگام‌ مواجهه‌ يا فكر كردن‌ در مورد محرك‌ ايجادكننده‌ ترس‌ مرضي‌ رخ‌ مي‌دهند:
تپش‌ قلب‌
تعريق‌
لرزش‌
گُرگرفتگي‌
تهوع‌
افكار منفي‌ و تصورات‌ مضطرب‌كننده‌
   علل‌
علت‌ واقعي‌ اين‌ اختلال‌ ناشناخته‌ است‌. علت‌ احتمالي‌ آن‌ عبارتست‌ از يك‌ واكنش‌ يادگرفته‌ شده‌ (ساخته‌ شده‌ در ذهن‌) مثلاً ناشي‌ از تماس‌ با فرد ديگري‌ داراي‌ ترس‌ مشابه‌، يا داشتن‌ تجربه‌ يك‌ ترس‌ اوليه‌ كه‌ همراه‌ با يك‌ شيئي‌ يا موقعيت‌ خاص‌ بوده‌ است‌. ساير فرضيه‌هاي‌ موجود در اين‌ زمينه‌، ترس‌ مرضي‌ را داراي‌ يك‌ معني‌ سُمبليك‌ در نظر مي‌گيرند.
    عوامل تشديد كننده بيماري
سابقه‌ خانوادگي‌ اضطراب‌
اضطراب‌ ناشي‌ از جدايي‌ در كودكي‌
وجود ساير اختلالات‌ رواني‌
دارابودن‌ شخصيبت‌ كمال‌گرا


ادامه مطلب ...


شنبه 5 بهمن 1392برچسب:وضو وچاکرا, :: 22:10 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

بسم الله الرحمن الرحیم

و صلّی الله علی محمّد و آله الطّاهرین و لعنه الله علی اعدایهم اجمعین

 

 

 


 

 

تمامی توصیه های اسلام، برآمده از وحی و متکی بر حکمت مطلقه حضرت حق، جلّ و علا، هستند به این معنا که هر یک از این دستورات بر مصالحی واقعی و حکیمانه بنا شده اند. از آنجا که حکمت خدای متعال حکمتی تام و ناظر به تمام مراتب آفرینش است؛ مصالح گنجانده شده در دستورات دینی نیز دارای مراتب مختلفی هستند که هرکس به فراخور معرفت خویش از آنها بهره می برد. مثلا همان طور که می توان از نماز به عنوان معراج مومن بحث کرد و رسیدن به حقیقت این معراج را هدف قرار داد، آثار مثبت روحی روانی و یا حتی تاثیرات مفید جسمانی نماز نیز قابل بحث است و اگرچه سطح این گونه بحث ها با هم یکی نیستند اما هرکدام در جای خود صحیح و باارزش هستند.

 

برای ما مسلمانان، همین که ثابت شود دستوری از جانب خدا یا پیامبر یا حضرات معصومین(علیهم السلام) صادر شده است حجت تمام است؛ چه به مصالح آن دستور آگاه باشیم و چه نباشیم. در واقع صدور امر از جانب خدا و معصومین(علیهم السّلام) بزرگترین حجّت برای هر مسلمانی است. حال اگر این حجت با معرفت توام شود که نور علی نور خواهد بود اما به هرحال ندانستن حکمت اوامر الهی جواز عدم تبعیت نیست. در این بین، نکته بسیار مهم آن است که اگر حکمت یک دستور الهی در بررسی های تجربی مشخص شود باید توجه داشته باشیم که:

 

۱- اهمیت یافته های تجربی در حد روشن ساختن گوشه ای از حکمت های عبادات است و هرگز نباید بیش از این مقدار به آنها بها داد و به ویژه لازم است از منحصر کردن حکمت دستورات الهی در یافته های تجربی پرهیز کرد.

 

۲- یافته های تجربی، علومی لایتغیّر نیستند و ممکن است در پژوهش های آینده، آن یافته کامل تر شود یا حتی بطلان آن اثبات شود. بنابراین ذوق زدگی بیش از حد در مورد تایید دستورات دینی از سوی علوم تجربی اصلا صلاح نیست.

 

۳- چنان که گفتیم، حکمت دستورات دینی دارای مراتب مختلفی است که همزمان با هم در مراتب مختلف آفرینش ساری و جاری هستند و هیچ کدام نافی و مزاحم دیگری نیست؛ برای مثال اگر دلایل زمین شناختی وقوع زلزله کشف می شود و ساختن بناهای ضدّزلزله رواج می یابد؛به این معنا نیست که باید منکر اثر انجام برخی گناهان در وقوع زلزله شویم چراکه همان خدایی که زلزله را با انجام بعضی گناهان بندگانش مرتبط کرده است؛ حکمت هایی را نیز در علوم تجربی عادی قرار داده است که اگر انسان ها با تلاش به آنها دسترسی پیدا کنند از فواید آن بهره خواهند برد اگرچه نهایتا قدرت مطلق، خدای متعال است و هر گاه صلاح بداند تمام این علوم در برابر کبریای او مهمل و بی اثر خواهند شد.

 

مطلبی که در ادامه می آید هم  اثباتی تجربی و لذّت بخش بر یکی از دستورات مهم دینی ما یعنی وضو گرفتن است که مطالعه آن را به همه شما توصیه می کنم ولی به این شرط که از نکات فوق الذکر غافل نشوید و فراموش نکنید که: الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه.

 

وضو

 

از نظر اسلام عزیز، داشتن وضو همیشه امری است پسندیده تا آن حد که در آموزه های دینی ما، «دایم الوضو بودن» یک ارزش غیرقابل انکار به حساب می آید؛ برای مثال، حضرت ختمی مرتبت، محمّد مصطفی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) می فرماینداِنِ اسْتَطَعْتَ اَنْ تَکُونَ بِاللَّیْلِ وَ النَّهَارِ عَلَی طَهَارَهٍ فَافْعَلْ فَاِنَّکَ تَکُونُ اِذَا مِتَّ عَلَی طَهَارَهٍ مِتَّ شَهِیداً : اگر می توانی که در تمام شبانه روز با وضو باشی این کار را بکن که اگر در حال طهارت بمیری، شهید از دنیا رفته ای(وسایل ‏الشیعه؛ ج ۱؛ ص ۳۸۳)



ادامه مطلب ...


 

 دكتر حسين علايي/ پزشكي عمومي


حسن رضا رضايي / كارشناسي ارشد تفسير و علوم قرآن


چكيده


با وجود پیشرفت‌ فراوان دانش پزشکی هنوز شاهد اعتراف دانشمندان در زمینه هم‌نوایی علوم با قرآن هستیم. در اين مقاله شبهه‌هاي «آفرينش انسان»، «خلقت گوشت بعد از استخوان در دوران جنینی»، «منشاء مني» و «آگاهي از جنس جنين» بررسي و نقد مي‌شود و روشن مي‌گردد كه آيات پزشكي نه تنها با هم‌ اختلاف ندارند، بلكه با علوم پزشكي هم ناسازگار نيستند.



واژه‌هاي اصلي: قرآن، علوم پزشكي، تناقض.



درآمد


قرآن وحی الهی است (شوری/ 7)؛ نه مکتوب بشری، از این رو نه تحریف می‌پذیرد (فصلت/ 42)، نه اختلاف و تناقض مطالب را بر می‌تابد (زمر/ 28). قرآن متناقض نمی‌تواند ادعای جهانی و جاودانگی نماید. تحدّی (به مبارزه طلبیدن) (بقره/ 23)، معارف بلند و اعجازها (بلاغی، فصاحتی، ادبی، علمی و...) نشان مي‌دهد که تفکر بشری در تدوین و تنظیم آن دخالت نداشته است و تناقضي بين آيات نيست، اما برخي با گزينش ظاهرگرايانه بعضی آیات و مراجعه نکردن به آیات دیگر و تفاسیر و احادیث، تناقض قرآن با علوم پزشكي يا تناقض بين آيات را برداشت مي‌کنند.


1 ـ تناقض‌نمايي آيات آفرينش انسان


انسان از چه ماده‌اي آفريده شده است؟


آيات قرآن 6 ماده را مطرح كرده‌اند: 1ـ خون (علق/201) 2ـ آب (فرقان/45؛ نور/40؛ انبياء/30) 3ـ گل پخته (حجر/26) 4ـ خاك (روم/11ـ20؛ آل‌ عمران/59) 5 ـ زمين (هود/61) 6ـ يك قطره از آب غليظ (نحل/4؛ قيامت/37).


حال اين پرسش مطرح مي‌شود كه اين تناقض‌ها را چگونه مي‌توان توجيه كرد؟[1]


بررسی و نقد


الف) آفرینش انسان از خاک


قرآن در بعضي از آيات «آفرينش حضرت آدم» و در بعضي ديگر «خلقت تمام بشر» را از خاك مي‌داند. براي مثال مي‌فرمايد:


وَبَدَأَ خَلْقَ الْإِنسَانِ مِن طِينٍ(سجده/ 6)؛ «آفرینش انسان را از گل آغاز کرد».


خداوند در آیه 59 سوره آل عمران به آفرینش حضرت آدم اشاره دارد (طباطبايي، محمد حسين، الميزان في تفسير القرآن، 16، 374)؛ نه همه انسان‌ها، اما در آیات دیگر خلقت تمام انسان‌ها را از خاک می‌داند: وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِن طِينٍ (مومنون/ 12؛ حج/ 5؛ غافر/ 67)؛ «و به یقین انسان را از چکیده‌ای از گل آفریدیم».


از آفرينش انسان در بعضی از آیات با «تراب» إِنَّا خَلَقْنَاكُم مِن تُرَابٍ، (حج/ 5؛ غافر/ 67)، «طین» (سجده/ 6) و «صلصال» (وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ (حجر/ 26)؛ «و به يقين انسان را از گِل خشكيده‏اى كه از گِل سياهِ (بدبوى مانده) شكل يافته گرفته شده بود، آفريديم» و «ارض» هُوَ أَنشَأَكُم مِنَ الْأَرْضِ(هود/ 61)؛ «خداوند شما را از زمین آفریده است» ياد شده است.


این اختلاف ظاهری موجب تناقض‌پنداري می‌شود، اما با بررسی واژه‌ها درمی‌یابیم آيات تناقضی ندارند.


1. «طین» به معنی «خاک آميخته با آب، یا خاک مرطوب» است. از آیه إِنَّا خَلَقْنَاهُم مِن طِينٍ لاَّزِبٍ (صافات/ 11)؛ «ما آن‌ها را از گل چسبنده آفریدیم»، استفاده می‌شود که «طین» آميخته‌اي از آب و گل است که حالت چسبندگی دارد (مصطفوي، حسن، التحقيق، ذيل واژه «طين»). اين واژه در قرآن 8 مرتبه و به صورت نکره درباره خلقت انسان آمده و به معناي گل مخصوص است.


2. «تراب» به معنی خاک است و به معناي «مسکنة و خضوع» هم آمده است. «ترب الرجل» یعنی فقیر گشت (از شدت فقر خاک نشین شد). قرآن 6 بار از تراب به صورت نکره براي خلقت انسان استفاده كرده است (مصطفوی، همان، راغب اصفهانی، مفردات؛ ابن منظور، لسان العرب؛ قرشي، قاموس قرآن، ذیل ماده طین و تراب).



3. واژه صلصال به معنای گل خشک و گل خالص آمیخته به خاک است که چون خشک شود (در وقت دست زدن)، صدا می‌دهد (العین، و قاموس قرآن، ذیل واژه صلصل) و چهار مرتبه در قرآن (حجر/ 26، 27، 33؛ رحمن/ 14) آمده است.


4. «ارض» چهارصد و شصت و يک بار در قرآن تکرار شده و همیشه به صورت مفرد به کار رفته است و به معانی کره خاکی، قطعه‌ای از زمین، و پهنای زمین آمده است (مصطفوی، همان،‌ ذیل واژه ارض).


5. «صلصال» با «حماء» (گل سیاه و بدبو) (العین، ذیل واژه حماء) فرق دارد. «حماء» نيز با «تراب» فرق دارد، هر چند تمام موارد ذكر شده، در جوهر اصلي آن (تراب) ريشه دارد و حالت‌ها و مراحل ياد شده هر كدام از «تراب» منشأ مي‌گيرد (معرفت، محمد ‌هادی، شبهات و ردود، 249).


«قرآن در آیات متعدد از خلقت انسان نقل می‌کند: انسان از صلصال ـ مثل فخّار ـ‌ (گل خشكيده همچون سفال) خلق شده است یا از خاک خلق شده است که این جا اشاره می‌کند به خلقت آدم، مستقيم يا غيرمستقيم (رضايي اصفهاني، محمد علي، پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، 2، 249 به بعد).


سخن در اين است که خلقت بشر بعد از آن حضرت، چگونه بود؟


مفسران (هر چند بعضی این‌گونه توجیه می‌کنند که آیات در بیان واسطه‌هاست، یعنی انسان ها با واسطه آدم از خاک آفریده شدند (مصباح یزدی، محمد تقي، معارف قرآن، 330).) با کمک دانش جدید دریافته‌اند که ريشه ساختمانی وجود انسان، از خاک است. تحقیقات نشان داده است اگر جسم انسان به اصل خود برگردانده شود، شباهت زیادی به یک معدن کوچک خواهد داشت که از ترکیب حدود بيست و دو عنصر تشکیل شده است.

 



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:بیماریهای تنفسی, :: 22:55 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

بیماری تنفسی که عموما در ارتباط با بیماری ریوی است شامل گروهی از بیماری‌ها هستند که از طریق درگیر کردن بخش یا قسمت‌هایی از دستگاه تنفس باعث اختلال در عملکرد ریه‌ها می‌گردند. گاهی بیماری تنفسی در نتیجه آسیب به پرده جنب(پلورا)، حفره پلورال یا ماهیچه‌ها و اعصاب تنفسی ایجاد می‌شود. ریه‌ها مهمترین قسمت دستگاه تنفسی هستند که در عمل تبادل گازهای تنفسی جهت تامین اکسیژن بافت‌های مختلف بدن و دفع دی اکسید کربن نقش دارند. نایژه‌ها، نایژک‌ها و آلوئول‌ها از اجزای مهم هر کدام از ریه‌ها به‌شمار می‌آیند که در یک بیماری تنفسی ممکن است درگیر شوند. گاهی ضایعه در بافت ریه یا عروق خونی آن ایجاد می‌گردد. بیماری‌های ریوی در هر سال بسیاری از افراد جامعه را مبتلا می‌کنند که باعث کاهش سطح عملکرد فرد در فعالیت‌های روزمره می‌گردند. بیماری‌های دستگاه تنفسی در انگلستان شایع ترین عامل مراجعه به پزشکان عمومی است.میزان اختلال در عملکرد تنفس در یک بیماری ریوی به نوع بیماری و وسعت آسیب وارده بستگی دارد. بیماری‌های ریوی یکی از عوامل مهم مرگ و میر افراد در سراسر جهان است.

انواع بیماری ریوی

یک بیماری ریوی ممکن است باعث درگیری مجاری تنفسی، بافت ریه یا عروق خونی گردد.معمولا ترکیبی از این اختلالات در بسیاری از بیماری‌ها ی تنفسی دیده می‌شوند. به طور کلی می‌توان بیماری‌های تنفسی را به گروه‌های زیر تقسیم بندی کرد:

  • بیماری‌های انسدادی ریوی
  • بیماری‌های محدود کننده ریوی
  • بیماری‌های عروقی ریوی
  • بیماری‌های دیگر

بیماری‌های انسدادی ریوی

بیماری‌های انسدادی ریه در ارتباط با انسداد مجاری هوایی نایژه‌ها، نایژک‌ها، مجاری آلوئولی و آلوئول‌ها هستند. این گروه از بیماری‌ها با کاهش سرعت جریان بازدمی مشخص می‌شوند.در بیماری‌های انسدادی ریوی وضعیتی ایجاد می‌شود که باعث مقاومت به عبور جریان هوا می‌گردد. عواملی که ممکن است باعث مقاومت به عبور جریان هوا در یک بیماری انسدادی ریه گردند عبارتنداز:

  • التهاب مزمن
  • اسپاسم برونش‌ها (برونکواسپاسم)
  • فیبروز شدن که غیر قابل برگشت است
  • عدم برگشت پذیری راه‌های هوایی و آلوئول‌ها به علت آسیب

بیماری‌های انسدادی ریوی شامل موارد زیر است:

از میان بیماری‌های انسدادی ریوی، بیماری‌های انسدادی مزمن ریوی (COPD) و آسم شیوع بیشتری دارند.

بیماری‌های محدود کننده ریوی

بیماری‌های محدود کننده ریه در ارتباط با کاهش ظرفیت ریه‌ها است که باعث کاهش حجم ریه‌ها می‌گردند.در شرایط فیزیولوژیکی، بیماری‌های محدود کننده ریوی از طریق کاهش ظرفیت کل ریوی (TLC)، ظرفیت حیاتی (VC) یا حجم استراحت ریوی (ظرفیت باقیمانده عملکردی یا FRC) مشخص می‌گردند.عواملی که در ایجاد این گروه از بیماری‌ها نقش دارند مربوط به بیماری‌های موثر بر بافت ریه، پلورا (پرده جنب)، دیواره قفسه سینه یا اختلالات است.

بیماری‌ها و اختلالات محدود کننده ریوی عبارتنداز:



ادامه مطلب ...


پنج شنبه 3 بهمن 1392برچسب:دعا, :: 22:53 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

 

الدعا مخ العبادة : دعا مغز و روح عبادت است {پیامبر اکرم (ص)}

امام صادق (ع): همانا بنده مومنی درباره حاجتی خدای خود را خوانده و دعا  می کند در آن حال خداوند عزّوجلّ به فرشتگان گوید حاجت او را دیرتر برآورید چون مشتاق شنیدن صدای دعای او هستم و در روز قیامت خدای عزّوجلّ به آن بنده خواهد گفت:بنده من دعا کردی و من برآوردن حاجت تو را مدتی به تاخیر انداختم و ثواب دیر برآوردن حاجتت الان چنین و چنان خواهد و درباره فلان مطلب دعا کردی باز هم دعایت را دیر مستجاب کردم و اکنون به عوض دیر مستجاب شدن دعایت مزد و پاداش فراوانی خواهم داد.امام صادق (ع) فرمود:همین که مومن خوبی نتیجه را می بیند آرزو می کند ای کاش هیچ یک از دعاهایش در نیا مستجاب نمی شد. (ب21،ح5،ص1112)

پیامبر اکرم (ص) فرمود:هر مسلمانی که دعا کرده و خدا را بخواند البته در غیر رحم و گناه حتما یکی از این سه نعمت به او داده خواهد شد.

اول : خواسته اش را بزودی برآورد.
دوم : ذخیره آخرتش قرار دهد.
سوم : پیشامد ناگواری را از او دور کند.

یاران گفتند اگر چنین است فراوان دعا کنیم.فرمود:فراوان دعا کنید.

امام صادق (ع) : خداوند در روز قیامت دعای مومنان را جز کارهاینیک شمرده و به همین بهانه در بهشت جای بهتری به آنان خواهد داد.

امام علی (ع) : دعا سپر مومن در مقابل بلاهاست و اگر درب خانه ای را زیاد بکوبی عاقبت به رویت باز شود.خداوند دوست دارد بندگانش از او درخواست کنند و به پاداش دعای آنان روز قیامت مانند عملهای دیگرشان خواهد داد. (وسائل الشیعه)

امام صادق (ع) : بر شما باد به دعا کردن چه اینکه هیچ وسیله ای مانند دعا شما را به مقامات قرب معنوی نزدیک نمی کند.

رسول اکرم (ص) : دعا مغز و روح عبادتها است هیچ دعایی بی اثر نمی ماند و لااقل کفاره بعضی گناهان واقع می شود.(وسائل الشیعه)



 

کيف بچه‌ها را هم پر مي‌کنيد از نان‌هايي که لاي آن از اين‌جور چيزها چپانده شده؟ شکي نيست که آماده کردن و خوردن يک ساندويچ کالباس خيلي سريع‌تر و راحت‌تر از تهيه يک وعده آبگوشت بزباش است و احتمالاً، متاسفانه بچه‌ها هم از آن استقبال بيشتري مي‌کنند.

اما هيچ شده به زيان‌ها و خطرهاي اين رژيمي ‌که به آن عادت کرده‌ايد، فکر کنيد؟ به‌تازگي محققان هشدارهاي جديدي درباره زيان‌هاي اين‌گونه فراورده‌هاي گوشتي آماده داده‌اند.

البته تا به حال هشدارهاي زيادي درباره خطر فراورده‌هاي گوشتي، مانند همبرگر،‌ هات‌داگ، سوسيس، کالباس و مشابه آن شنيده بوديم، اما بيشتر اين خبرها حول اين محور مي‌چرخيد که مواد نگهدارنده موجود در اين فراورده‌ها مي‌تواند احتمال بروز انواع سرطان‌ها را زياد کند؛ به‌خصوص سرطان‌هاي دستگاه گوارش. چندي قبل هم هشداري از محققان شنيديم درباره بالا رفتن احتمال ابتلا به سرطان سينه در افرادي که از اين فراورده‌هاي گوشت قرمز بيشتر استفاده مي‌کنند.

اين بار محققان هشدار ديگري داده‌اند و آن اين‌که نيتريت موجود در اين مواد غذايي مي‌تواند احتمال بيماري «انسداد مزمن ريوي» را بالا ببرد.

به گزارش پايگاه اينترنتي رويترز، اين محققان دانشگاه كلمبيا در آمريکا، مي‌گويند حتي حذف عوامل خطرساز ديگر، مانند سيگار كشيدن، رژيم غذايي ناسالم و نيز بالا رفتن سن هم اثري در اين نتيجه‌گيري ندارد و باز هم مي‌توان گفت احتمال ابتلا به بيماري مزمن انسداد ريوي در افرادي كه دست‌كم ۱۴بار در ماه فراورده‌هاي گوشتي مصرف مي‌كردند، ۷۸ درصد بيشتر از افرادي بود كه اين فراورده‌هاي گوشتي را مصرف نمي‌كردند.



ادامه مطلب ...