درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ به خاطر بابای مهربونم که عمرشو صرف تعلیم وتربیت دانش آموزان وما کرد تا همه دکتر ومهندس بشویم .روحش همیشه شاد. به خاطر اینکه چون سکته قلبی ناگهانی ما را ترک کرد و ما را تنها گذاشت. من سعی کردم تمام علائم و راهکارهای آن را برای استفاده در دسترس همگان بگذارم به امید روزی که هیچ بابا ومامانی ناگهانی بچه هاشونو ترک نکنند و سایه آنها سالهای سال بالای سربچه هاشون بموند.هر کسی که از مطالب وبلاگ استفاده می کند یک فاتحه هم برای بابام بخوند.ممنون ."بابا خیلی خیلی خیلی دوستت دارم."
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان غلام_افرا و آدرس gholamafra20.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 45
بازدید ماه : 77
بازدید کل : 222478
تعداد مطالب : 377
تعداد نظرات : 18
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


كد ماوس



عکس قلب و لب



کد متحرک کردن عنوان وب


ابزار وبلاگ  ,کد تغییر شکل موس برای وبلاگها و سایتهاکد تغییرشکل موس

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ اللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَعَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَفي كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَليلاً وَعَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَك َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
غلام_افرا
علمی / مذهبی /تاریخی
یک شنبه 17 اسفند 1393برچسب:آموزش ساخت چشمه ی سنگی , :: 13:25 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

 

 

در این آموزش که به صورت قدم به قدم و تصویری گردآوری شده است می توانید با استفاده از سنگ های طبیعی و کمی خلاقیت آبنمایی زیبا و کم هزینه داشته باشید.با ما در ادامه ی مطلب همراه باشید…

برای ساخت این آبنا نیاز به زیرساختی مناسب است که به توضیح در این مورد می پردازیم.برای ساخت نیاز به لوازمی مانند:

مخزن آب

پمپ آب کوچک

لوله ی فلزی آب

توری (سیمی)

سنگ تخت

داریم که در ادامه با چگونگی استفاده از هر یک از این لوازم آشنا خواهیم شد.برای شروع باید در محلی که برای ساخت آب نما مد نظر داریم, چاله ای به اندازه ی طول و عرض و ارتفاع مخزن آب بکنید و مخزن را در دال آن جایگذاری کنید

این مخزن باید روباز باشد تا آب های حاصل از پمپاژ را به راحتی جمع آوری کند

شما می توانید از فروشگاه های مربوطه (موتور آبکش) کوچک که به همین منظور طراحی شده اند را خریداری و در داخل مخزن قرار دهید.به اندازه ای که با منبع برق فاصله دارید ، سیمی در نظر بگیرید تا عملیات برق رسانی به سادگی صورت پذیرد.حتما از فیلتر های مناسب برای پوشش ورودی موتور استفاده کنید تا مشکلی در صورت ورود هرگونه جسم خارجی به دهانه ی موتور به وجود نیاید.

آموزش ساخت چشمه ی سنگی,آبشار سنگی,ایده ی ساخت آبشار,آب نما,آبنما کوچک,فضاسازی استخر,

پس از نصب موتور از تور های سیمی ضخیم برای پوشش بالای مخزن استفاده کنید .سوراخی در مرکز ایجاد کنید ، لوله ی خروجی آب را از آن عبور دهید و به موتور برسانید

می توانید از پروفیل های آلومینیومی برای نگه دارنده های سنگ استفاده کنید تا مقاومت لازم برای نگهداشتن سنگ ها را داشته باشند و همچنین پس از مدتی با زنگ زدگی مواجه نشوید

در این تصویر می توانید ترتیب قرارگیری لوازم و قطعات در این آبنما را مشاهده کنید

پس از اتمام زیر سازیر به سراغ سنگ ها بروید و آنها را با مته ی سنگ سوراخ کنید تا محل عبور لوله ی قلزی فراهم گردد.

پس از اتمام سوراخ کاری سنگ ها را ازداخل لوله عبور دهید و تا ارتفاعی که دوست دارید آنها را بر روی یکدیگر بچینید.

اینگونه می توانید آبنمایی زیبا و شیک با دستان خود بسازید و از دیدن آن لذت ببرید



یک شنبه 17 اسفند 1393برچسب:گیاهان غیرعادی (با عکس), :: 12:53 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

 

 

 گیاهان موجودات شگفت انگیزیند. آنها قادرند غذایشان را از طریق فتوسنتز درست کنند و همچنین مواد غذایی میلیون ها موجود زنده دیگر را هم تأمین کنند. اما از نظر برخی، گیاهان ممکن است کسل کننده به نظر برسند. درحالی که واقعاً این طور نیست. یکی از دلایلش این است که گیاهان جالب و غیر عادی ای هم وجود دارند. نمونه هایی که در زیر آورده شده اثبات می کنند که گیاهان فقط چیزهای سبزی نیستند که در خاک رشد می کنند.

 

پانسمان کننده ها (Bandagers)

استبرقاستبرق یا لباشیریان (
Milkweed) گیاهی است که وقتی می شکند یا قطع می شود مایع شیری رنگی تراوش می کند. وقتی که این آب خشک می شود، به صورت یک پانسمان منطقه شکسته شده را می پوشاند. این مایع شیری رنگ از این جهت هم مهم است که مثل یک عامل بازدارنده سمی در برابر حشراتی عمل می کند که ممکن است سعی کنند از گیاه تغذیه کنند. یک استثنا در این زمینه در بین حشرات، پادشاه پروانه است که درمقابل تأثیرات این سم مصون است. گیاهان استبرق تنها گیاهانی هستند که کرم های جوان پادشاه پروانه آنها را خواهند خورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 خفه کننده ها (Chokers)

گیاهان خفه کننده (Strangler Figs) به این دلیل این نام را گرفته اند که درواقع میزبانشان را خفه می کنند. آنها با کمک جانوران از بالا تا پایین یک درخت رشد می کنند. به عنوان مثال، یک پرنده ممکن است دانه گیاهی خفه کننده را روی شاخه درختی رها کند. هنگامی که گیاه خفه کننده شروع به رشد می کند، ریشه هایش را به زمین می فرستد، پس از آن در داخل خاک محکم می شود و کاملاً درخت را محاصره می کند. در نهایت، درخت میزبان خواهد مرد به این دلیل که دیگر قادر به دریافت آب و غذای کافی نخواهد بود.

 

 

پانسمان استبرق

 

 

 

 گیاه خفه کننده

 

 

 

 

 

 

 

سنگ شکنها


گل سنگگل سنگ ها نتیجه همزیستی و ترکیب جلبک سبز و قارچ هستند. آنها گیاهان غیر عادی ای محسوب می شوند زیرا می توانند تقریباً بر روی هر سطحی رشد کنند. گل سنگ ها اسیدی ترشح می کنند که می تواند سنگ را به خاک تجزیه کند. همچنین آنها مفیدند چراکه به تصفیه هوا از گازهای اضافی کمک می کنند.

 

 

 

خون آشام ها


گیاه خون آشامگیاهان خون آشام یا سِـس ها (Dodder) به میزبانشان متصل می شوند و غذا و آب آن را می خورند. جوانه های گیاهان خون آشام هم به خارج از ساقه فرستاده می شوند تا گیاهان دیگری را جست و جو کنند و به آنها متصل شوند. هنگامی که یک میزبان پیدا می شود، سس به آن می چسبد و به ساقه های میزبانش نفوذ می کند. پس از آن رشد می کند درحالی که همچنان به قربانیش متصل می ماند. سس ها انگل های مضری تلقی می شوند، چراکه اغلب، بیماری های گیاهی را گسترش می دهند.

 

 

 

ارواح سفید

نی های هندینی های هندی (Indian Pipes) گیاهانی لوله ای شکل با گل های سفیدند. رنگ سفید این گیاه به آن ظاهری شبح مانند می دهد. نی هندی در سایه رشد می کند و همه مواد غذاییش را از قارچی که در ریشه هایش زندگی می کند به دست می آورد.

 

 

 

 

 

 

 

منبع : سایت 020



 

 

حلزون دریاییشايد ضرب المثل «تو همان چيزي هستي كه مي خوري» به گوشتان خورده باشد. معني اين مثل اين است كه نوع غذايي كه هر فرد مي خورد بر سلامتيش اثر مي گذارد و منظورش اين نيست كه هرچه بخوري همان مي شوي! به عنوان مثال اگر گياه بخوري،‌ گياه مي شوي. البته يك نوع حلزون دريايي اين قاعده را به هم زده است.

اين جانور دريايي كه اليزيا چلورتيكا elysia chlorotica نام دارد و شبیه برگ است، با مكيدن لبه هاي جلبك ها تغذيه مي كند. جلبك مثل بقيه گياهان غذايش را با كمك گرفتن از نور خورشيد تأمين مي كند.

سيدني كي پيرس زيست شناس و استاد دانشگاه فلوريداي جنوبي مشاهده اين حلزون دريايي جلبك خوار را گزارش داده است.

پيرس مي گويد كه اين حلزون دريايي درست مثل گياهان ابزار تبديل نور خورشيد به غذا را در اختيار دارد. حلزون هاي دريايي فقط خود جلبك را نمي دزدند. بلكه آنها درواقع دستور ساخت كلروفيل را هم از آن مي دزدند. به عبارت ديگر آنها شروع مي كنند تا مثل غذايشان رفتار كنند.

اين نقطه پيوند يك گياه و يك جانور است. درواقع گياهان در داخل سلول هايشان ساختارهاي ريزي به نام كلروپلاست دارند. كلروپلاست ها، دي اكسيد كربن و آب را با استفاده از نور خورشيد و يك ماده شيميايي به نام كلروفيل به قند تبديل مي كنند. فرايندي كه طي آن كلروپلاست ها با استفاده از كلروفيل قند مي سازند فتوسنتز ناميده مي شود.

جلبكي كه به وسيله حلزون دريايي خورده مي شود هم مثل گياهان از فرايند فتوسنتز استفاده مي كند تا غذا بسازد. پس از آن كه حلزون دريايي كشف شده به وسيله پيرس جلبك را مي خورد،‌ كلروپلاست هاي آن را جدا مي كند و به جاي هضم و دفع كلروپلاست ها، آنها را در داخل سلول هايش جذب مي كند. وقتي حلزون، كلروپلاست را در داخل سلول هايش داشته باشد، مي تواند از فرايند فتوسنتز استفاده كند تا غذا بسازد. پيش از اين كه اين حلزون ها كلروپلاست ها را جذب سلول هايشان كنند تا بتوانند غذا بسازند، ممكن است تا مدت ها و چه بسا حتي حدود يك سال بي غذا بمانند. تفاوت آنها با جانوران ديگر مثل مرجان ها اين است كه مرجان ها سلول هاي حاوي كلروپلاست را در بدنشان ذخيره دارند و با استفاده از آن مقداري از غذايشان را مي سازند.

اينجا يك مشكل ديگر وجود دارد و آن اين است كه بالأخره كلروپلاست ها در طول فتوسنتزها كلروفيل ها را تمام مي كنند و به ذخيره تازه اي نياز دارند. اين ذخيره كلروفيل از كجا تأمين مي شود؟ يك ايده اين است كه موقعي كه جانوران كلروپلاست ها را جذب مي كنند، همراه آنها ذخيره مادام العمر كلروفيل را هم جذب مي كنند. اما اين در مورد حلزون دريايي صادق نيست. پيرس و همكارانش فهميده اند كه برخلاف جانوران ديگر، حلزون هاي دريايي خودشان مي توانند كلروفيل بسازند كه معنيش اين است كه آنها چيزي بيش از تنها كلروفيل را از جلبك دزديده اند.

درواقع داخل بدن تقريباً همه سلول هاي زنده ژن وجود دارد. ژن حكم دستورالعملي را دارد كه براساس آن موجود زنده مي تواند هرچه را كه به آن نياز دارد بسازد. يك گياه هم ژن هايي دارد كه به عنوان مثال حاوي راهنماهايي براي ساختن كلروفيل هستند. حلزون دريايي اي كه پيرس كشف كرده هم وقتي كلروفيل مورد نيازش تمام مي شود، مثل گياهان كلروفيل مي سازد.

بنابراين حلزون هاي دريايي تنها كلروپلاست هاي جلبك ها را نمي بلعند. بلكه راهنماهاي ژني آنها را هم مي پذيرند. به بيان ديگر حلزون هاي دريايي هماني مي شوند كه مي خورند.



بادام زميني حاوي منيزيم است كه گشادكننده عروق خوني است، كساني كه فشار خون دارند‌ بايد در حد معمول بادام زميني مصرف كنند.

به گزارش خبرنگار کلینیک باشگاه خرنگاران، از گذشته تا به‌حال در مورد فواید بادام زمینی صحبت‌های بسیاری کرده‌اند و تحقیقات هم نشان داده که مصرف 45 گرم بادام زمینی بـه عـنوان بخشی از رژیم کم کلسترول به شرط اینکه کالری دریافتی افزایش پیدا نکند، باعث کاهش خطر بیماری‌های قلبی- عروقی می‌شود.

مطالعات انجام گرفتـه بیانگر این مطلب است که مصرف رژیم حاوی مقادیر بـــالای مغزها خطر مرگ قـلبی ناگهانی را کاهش می‌دهد. علاوه بر این، بســیاری از مطالعات بیان می‌کنـند که مصرف مقادیر زیاد این مواد (مواد حاوی اســیدهای چرب امگا 3) خطر حمله قلبی و انسداد سرخرگ‌ها را تا 70 درصـد کاهــــش می‌دهد.
 
بادام زمینی به دلیل دارا بودن اسید های چرب غیر اشباع خطر حمله سکته قلبی را کاهش می دهد.


چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:پریون, :: 12:37 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

نویسنده زهراضیائی فرد

نگاهي به منشا و چگونگي شيوع آنسفالوپاتي اسفنجي:

     دست كم از 200 سال پيش يك بيماري شگفت آور در گوسفندان به نام « اسكراپي» شناخته شده بود كه با زوال پيش رونده ي دستگاه عصبي مركزي همراه بود. اين بيماري گوسفندان 2 تا 5 ساله را گرفتار مي كند و دوره ي پنهاني طولاني بين يك تا دو سال دارد.

     اولين علائم بيماري تغييرات رفتاري گوسفند مثل ناآرامي و بي قراري است، سپس حيوان دچار كاهش وزن و ضعف مي شود، در سر و گردن لرزش پيدا مي كند و هماهنگي عضلاني اش را از دست مي دهد و شروع به خاراندن بدنش با اشياء مي كند (scrape يعني ماليده شدن) و نام                جانوران مبتلا و اسفنجي شدن آن ها مشهود است، احتمال داده  مي شود استفاده از مرتع مشترك باعث انتقال بيماري بين حيوانات شود.

   در دهه ي 1920 دو عصب شناس آلماني هانس گر هارد كروتزفيلد و آلفونس ماريا جاكوب بيماري نادر كشنده ي تحليل برنده ي مغزي را در انسان توصيف كردند. اين بيماري مردان و زنان را به نسبت مساوي درحدود60 سالگي گرفتار مي كند، بيماران دچار علائم رواني و رفتاري مبهمي مي شدند كه پس از هفته ها و ماهها به زوال عقل پيش رونده منتهي مي شد و اغلب با حركات غير طبيعي بدن و اختلال ديد همراه بود. بيماري درمان پذير نبود و در كمتر از يك سال از شروع علائم به مرگ منتهي مي شد. كالبد شكافي اين بيماران نيز حفرات در مغز و اسفنجي شدن آنرا نشان مي داد و علت بيماري  نامعلوم بود. اين بيماري در انسان CJD (كروتز فيلد- جاكوب) نام دارد ( برگرفته از نام دو عصب شناس).

    علائم بيماري در انسان:

-  از بين رفتن حافظه

- ناپايداري احساسات به صورت طغيان هاي بي جا

 – عدم تعادل هنگام راه رفتن

-  ضعف

-   و طي يك سال تبديل به ديوانگي مي شود.

دوران نهفتگي بيماري در انسان 20 تا 40  سال مي باشد.

     درسال 1995 كارستون گابدشك با بيماري در كوهستانها ي شرقي بابواي گينه ي نو آشنا شد كه در ميان قبيله ي بوميان آنرا كورو به معني رعشه مي ناميدند. اولين علائم بيماري با درد مفاصل و سردرد شروع مي شد و به طور شاخص با از دست رفتن هماهنگي عضلات، لرزش و زوال عقل ادامه مي يافت، بيماري پس از شروع علائم مداوما پيشرفت مي كرد و دو سال پس از شروع علائم مرگ بيمار را باعث مي شد. كالبد شكافي اين بيماران هم اسفنجي شدن مغز را نشان مي داد.

   گابدشك با كالبدشكافي افراد فوت شده توانست ثابت كند كه بيماري ماهيت عفوني و مسري دارد. بيماري به علت مراسم آدم خواري كه جزئي از مراسم سوگواري بود بين انسان ها انتقال مي يافت، از آنجايي كه زنان و كودكان در اين مراسم مغز متوفي را مي خوردند و عامل عفوني ناشناس در مغز قرار داشت، بيماري بيشتر آنها را مبتلا مي كرد.

نكته ي عجيب در انتقال تجربي بيماري به حيوانات اين بود كه عامل عفوني اسرار آميز در مقابل تابش اشعه ي ماوراء بنفش ( كه اسيدهاي نوكلئيك را متلاشي مي كند) مقاوم بود و تنها با عواملي كه پروتئين ها را تجزيه مي كند غير فعال مي شد. گابدشك معتقد بود عامل اين بيماري، ويروسي با عمل تدريجي و كند است كه شايد توانايي نهفته ماندن در بدن بيمار براي مدت طولاني را دارد.

    در سال 1982 استانلي بروسز استاد عصب شناسي و بيوشيمي دانشگاه كاليفرنيا ي سان فرانسيسكو ادعا كرد عامل بيماري را جدا كرده است. او مدعي شد عامل بيماريزا كه او آنرا پريون مي ناميد با ساير عوامل بيماريزا مانند باكتري يا ويروس متفاوت است زيرا تنها از پروتئين تشكيل شده و فاقد ماده ي ژنتيك است.

  پريون ها واقعا چه هستند؟

    پريون كوتاه شده ي عبارت « ذره ي پروتئيني مسري » است وعامل عفوني كوچكتر از ويروس است، پريون خود الگويي براي تكثير خودش است و عامل بيماري جنون گاوي(BSE)، اسكراپي(Scrapie ) در گوسفند و بيماري مغزي CJD وKURU در انسان مي باشد.

    پروتئين پريوني را با علامت اختصاري prp نشان مي دهند. در غشاي اغلب سلول هاي پستانداران به خصوص انواع مغزي پروتئين پريوني ديده شده است. از اين رو پروتئين هاي  طبيعي و غير بيماريزا را به صورت prpcنشان مي دهند و انواع بيماريزا ي پريون را به صورت prpsc نشان  مي دهند.پريون طبيعي و نوع بيماريزا از لحاظ ساختماني با يكديگر تفاوت دارند. پريون طبيعي واجد چهار مارپيچ آلفا در ساختمانش است در حاليكه در نوع بيماريزا دو مار پيچ آلفا به چهار زنجيره ي بتا تبديل شده است. اين تغيير شكل ممكن است به علت جهش در ژن هاي كد كننده ي پروتئين طبيعي در بدن باشد يا به علت ورود پريون از طريق عفونت به وجود آيد.

    پريون غير طبيعي نسبت به عمل آنزيم پروتئاز سلول مقاوم است بنابراين در مجموع تجمع پريونها در سلولهاي عصبي  رخ مي دهد و پس از پليمريزه شدن تشكيل فيبريل هايي را مي دهند كه نهايتا باعث تخريب سلول هاي عصبي مي شود.

    انتقال پريون ها به مغز از طريق اكسون سلول هاي عصبي رخ مي دهد، راه ديگر انتقال احتمالا از راه خون و از راه سلول هاي ايمني است.

نكته ي مهم اينكه پريون ها باعث بروز واكنش التهابي از طريق دستگاه ايمني نمي شوند، چرا كه از لحاظ تركيب شيميايي مشابه پروتئين هاي طبيعي در بدن هستند و تنها شكل فضايي متفاوتي دارند بنابراين خودي محسوب مي شوند.

   پريونها نسبت به دماي بالا(حدود 90 درجه ي سانتيگراد) و اشعه هايي كه ويروس ها را غير فعال مي كند مقاوم هستند و نسبت به عوامل دناتوره كننده نظير اوره و فنل حساس هستند.

پريون هاي

   امروزه مي دانيم كه پريون ها در بسياري (و شايد همه ي) گياهان و جانوران موجودند، از اين لحاظ دانشمندان استدلال مي كنند كه اين پروتئين ها ي تغيير شكل يافته بايد نوعي امتياز تكاملي را به ميزبان خود عطا كنند. اين نظر در بررسيي كه در مورد نوع حاصي از خزه كه كف جنگل را مي پوشاند ثابت شده است. به طور طبيعي ويروس هاي بيماريزا درخزه مي توانند از بخش آلوده ي خزه به بخش غير آلوده انتقال يابند، اما پريون ها يي از خزه هاي آلوده به ويروس كشف شد كه ظاهرا به نواحي محيطي خزه هاي غير آلوده به ويروس مهاجرت مي كنند، اين       پريون ها باعث مرگ سلول هاي خزه در بخش هاي محيطي مي شوند و به اين ترتيب سدي از سلول هاي مرده بوجود مي آورند كه مانع آلودگي بقيه بخش هاي خزه با ويروس ها مي شود، زيرا ويروس ها نمي توانند از اين سد عبور كنند.

   پريون ها همچنين به طور نظري به حافظه و فرايند تمايز سلولي (كه طي آن سلول هاي پايه اي به سلول هاي تخصصي بدل مي شوند) ارتباط دارند.

   درپژوهشي كه گروهي از دانشمندان دانشگاه كلمبيا درنيويورك انجام دادند نشان داده شد يك پروتئين پريوني به نام CPEB  ممكن است به حفظ خاطرات در سلول هاي عصبي كمك كند. CPEB پروتئيني است كه در محل اتصالات سلول هاي عصبي يا در سيناپس هاي بين سلول هاي عصبي قرار دارد .

زيرنويس ها:

1-scrapie

2-CREUTZ FELDT

3-JAKOB

4-kuru

5-prion

6-Denaturant factors

منابع:

1- زيست شناسي سلولي مولكولي-مولفان: مريم خالصي-رضا يوسفي-دكتربهروز شاهسون بهبودي(سنجش تكميلي مدرس)

2-Natur.30Dec2003 / Britanica Encyclopedia

3-http://en.wikipedia.org

4-www.Ordalan.id.ir/veterinary/p2



چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:تازه های آلزایمر، پارکینسون, :: 12:24 ::  نويسنده : معصومه رستمی       

محققان واحد تحقیقات بالین دانشگاه Leicester یک مسیر اصلی برای از بین رفتن سلول های عصبی در موش های مبتلا به بیماری های دژنراتیو پیدا کردند. این محققان توانستند با مسدود کردن این مسیر، جلوی مرگ سلول های عصبی موش ها را گرفته و مدت زندگی آن ها را افزایش دهند.

در بیماری های نورودژنراتیو انسان مثل آلزایمر، پارکینسون و جنون گاوی ، پروتئین های سلول های عصبی به طریقه ی ای نادرست پیچ و تاب می خورند و این امر باعث شکل غیر طبیعی این پروتئین ها می شود. این پروتئین های معیوب باعث تشکیل پلاگ ها در بیماری آلزایمر و اجسام لوی در بیماری پارکینسون می شوند.

 

محققان در روی موش هایی تحقیق کردند که مبتلا به بیماری های نورودژنراتیو ایجاد شده با پریون ها بودند. این نوع موش ها به عنوان بهترین مدل مطالعاتی برای بیماری های نورودژنراتیو انسان به شمار می روند.

این دانشممدان پی بردند ساخته شدن تعداد زیادی پروتئین های معیوب در یک سلول، طی یک واکنش دفاعی، باعث متوقف شدن ساختن پروتئین های جدید در آن سلول می شود. زمانی که شرایط به حالت عادی برگردد، پروتئین سازی دوباره از سر گرفته خواهد شد ولی چون پروتئین های جدید نیز مجددا به شکل معیوب در میآیند بهمین دلیل این اتفاق رخ نمی دهد. این اتفاق باعث مرگ سلول های عصبی می شود چرا که پروتئین های مورد نیاز این سلول ها ساخته نمی شوند.

محققان توانستند با تزریق یک پروتئین خاص به درون این سلول ها، روند پروتئین سازی را فعال کرده و نیز از بد پیچ و تاب خوردن پروتئین های تازه ساخته شده جلوگیری کنند. این بررسی ها نشان داد کار روی مسیر غیر فعال شدن سنتز پروتئین در سلول های عصبی می تواند راه های مناسبی برای درمان بیماری هایی چون پارکینسون و آلزایمر پیش روی مان قرار دهد. 

پروفسور گیووانا مالوچی محقق ارشد این پروژه می گوید: جالب است که در بیشتر بیماری های نورودژنراتیو با پروتئین های پریون مانندی سر و کار داریم که به اشتباه پیچ و تاب خورده و معیوب شده اند.  ما توانستیم مسیر ساخته شدن این پروتئین ها را دستکاری کنیم و این می تواند شروع مسیری برای درمان این بیماری ها باشد. به جای مبارزه با پروتئین ها معیوب، اگر مسیر ساخته شدن پروتئین های معیوب را متوقف کنیم، می توانیم به دست یافت های بزرگی برسیم.

پروفسور hugh perry یکی دیگر از محققان این پروژه می گوید: بیماری های نورودژنراتیو مثل آلزایمر و پارکینسون بیماری های آزار دهنده و غیر قابل درمانی هستند که امروزه نزدیک به 7 میلیون نفر در اروپا با آن ها دست و پنجه نرم می کنند. مطالعات نشان می دهد به دلیل کنترل زاد و ولد و پیر تر شدن جامعه، این آمار در هر 20 سال آینده، دو برابر خواهد شد.  ما معتقدیم مطالعاتی مثل این پروژه که بر روی مبانی و پایه های ایجاتد این نوع بیماری های انجام می شوند، برای دست یافتن به درمان مناسب، ضروری هستند. فهمیدن راه هایی که منجر به مرگ سلول های عصبی می شود، برای جلوگیری از این اتفاق ضروری است.

منبع: sciencedaily

مترجم: رضا نصیرپور



چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:طالع بینی 94, :: 12:21 ::  نويسنده : معصومه رستمی       
حالا که زمان زیادی به آغاز سال 1394 هجری شمسی باقی نمانده است بد نیست نگاهی به طالع بینی خودتان بر اساس سال تولدتان بیندازید و ببینید در سالی که می آید چه چیزهایی در انتظار شما هستند.

به گزارش ستاره نیوز، همه ما دوست داریم بدانیم سالی که پیش رو داریم برای ما چگونه سالی خواهد بود و با هزاران بیم و امید به آینده می اندیشیم. حالا که زمان زیادی به آغاز سال 1394 هجری شمسی باقی نمانده است بد نیست نگاهی به طالع بینی خودتان بر اساس سال تولدتان بیندازید و ببینید در سالی که می آید چه چیزهایی در انتظار شما هستند. البته فراموش نکنید که تمام این ها تنها جنبه سرگرمی دارند و تقدیر و سرنوشت هرکسی در ابتدا به تقدیر الهی و سپس به تلاش و کوششی که خودش می کند بستگی دارد. خواندن این مطالب تنها می تواند به عنوان راهنمایی برای شما عمل کند که به شما بگوید به چه چیزهایی توجه بیشتری داشته باشید.
 

نکته : متولدین اسفند هر سالی نشانه سال تولدشان با سال بعدی برابر خواهد بود. به عنوان مثال اگر متولد اسفند 1363 هستید جزء متولدین سال موش محسوب نمی شوید، بلکه نشانه سال تولد شما گاو است.
 
سال موش (متولدین سال های 1327، 1339، 1351، 1363، 1375، 1387)
 
تغییرات اساسی ممکن است در این سال برای شما صورت بگیرند. در ابتدا ممکن است به نظر بیاید که موانع زیادی در سر راهتان وجود دارند، اما نگران نباشید، در آخر از پس همه آنها برخواهید آمد. با افراد مهمی آشنا خواهید شد که در زمان سختی ها به شما کمک می کنند، در تماس گرفتن با آنها درنگ نکنید. با وجود این که محیط اطرافتان به طور دائم در حال تغییر است، تا زمانی که آرامش خود را حفظ کرده و به حرکت ادامه دهید، طوفان را به راحتی پشت سر خواهید گذاشت. به نفعتان است که زیاد جلب توجه نکنید ، چرا که ممکن است انرژی های منفی ناخواسته را نیز به زندگی خود دعوت کنید.
 
در سال بز بر شما خواهد گذشت؟
الهه عشق امسال زیاد با شما یار نیست، به ویژه آنهایی که هنوز مجرد هستند. احتمال اینکه امسال عشق زندگیتان را ببینید خیلی کم است و حتی اگر به کسی ابراز عشق کنید احتمال اینکه جواب نه بشنوید زیاد خواهد بود. بهتر است با اطمینان و سر حوصله فرد مورد نظرتان را انتخاب کنید و با دقت در رابطه پیش بروید. برای متاهل ها اوضاع تقریبا ثبات خود را حفظ خواهد کرد. فقط به یاد داشته باشید که از کاه کوه نسازید و سر مسائل کوچک با همسرتان بحث نکنید. تا جای ممکن سعی کنید خودتان را به همسرتان نزدیک کنید و صمیمیتتان را افزایش دهید.
 
سال گاو (متولدین سال های 1328، 1340، 1352، 1364، 1376، 1388)
 
امسال برای متولدین سال گاو سال بینظیری نخواهد بود و در خیلی از زمینه ها ممکن است با مشکل مواجه شوید. اما روحیه خود را حفظ کرده و با دقت تصمیم گیری کنید. امسال را باید با قدم های کوچک ولی با ثبات و پشتکار به راهتان ادامه دهید. در رابطه با پست هایی که در شبکه های اجتماعی می گذارید دقت داشته باشید، زیرا ممکن است برای شما درگیری به همراه داشته باشد. به شرط این که پایتان را به اندازه گلیمتان بلند کنید و دید مثبتی داشته باشید می توانید این سال را بدون مشکل پشت سر بگذارید.
 
در سال بز بر شما خواهد گذشت؟
از لحاظ عشقی ولی بخت با شما یار است و مجردها ممکن است با موردهای مناسبی برای ازدواج آشنا شوند. ولی خوب از آنجا که ممکن است با چند نفر متفاوت آشنا شوید بهتر است با دقت و مسئولیت در این زمینه تصمیم گیریرو انتخاب کنید تا هم به خودتان و هم به آنها لطمه ای وارد نشود. متاهل ها ولی باید دقت بیشتری به خرج دهند و با تمام توان از زندگی مشترک خود نگهداری کنند. با همسرتان در ارتباط باشید و به او اعتماد داشته باشید. ممکن است شخص سومی بخواهد وارد رابطه شما شود، ولی با ذکاوت و حفظ اعتماد به همسرتان از پس آن نیز بر می آیید.
 
سال ببر (متولدین سال های 1329، 1341، 1353، 1365، 1377، 1389)
 
امسال یک رویکرد محافظه کارانه برای شما ثبات به همراه خواهد داشت. زیاد جاه طلب نباشید. قدم به قدم جلو بروید و محصول تلاشتان را جمع آوری کنید. اگر کارها آن طور که می خواهید پیش نرفتند به دید مثبت به آنها نگاه کرده و به عنوان درس و تجربه از آنها یاد کنید. از غیبت کردن شدیدا دوری کنید، چرا که دعواهای ناخوشایندی برای شما به همراه خواهد داشت. اگر کسی رازی را با شما در میان گذاشت، سعی کنید رازدار باشید و ذهن خودتان را زیاد درگیر آن نکنید.
 
در سال بز بر شما خواهد گذشت؟
برای ببرها امسال زندگی عشقی چندان خوشایندی پیش بینی نمی شود. مجردها برای پیدا کردن شریک زندگی خود با مشکل مواجه خواهند بود. متاهل ها باید توجه داشته باشند که در خوشی و در سختی همراه با همسرشان به عنوان یک زوج حرکت کنند. مشکلات اقتصادی ریشه بسیاری از ناآرامی های موجود در رابطه زناشویی شما خواهند بود. اجازه ندهید قسط ها و صورت حساب ها آرامش زندگی شما را به هم بزنند.
 
سال خرگوش (متولدین سال های 1330، 1342، 1366، 1378، 1390)
 
تمام چیزهای خوب در راه هستند! ستاره اقبال شما خواهد درخشید! احساس قدرت و اعتماد به نفس خواهید کرد و این احساس منجر به نظم و اراده شما برای رسیدن به هرچیزی که بخواهید خواهد شد. با این حال به خاطر داشته باشید که تحت هر شرایطی با منطق و آرامش رفتار کنید. تنها با یک ذهن آرام می توانید نقشه ها و برنامه هایتان را بدون هیچ مشکلی به مرحله اجرا در آورید. سعی کنید در هر دعوایی بی طرف باقی بمانید و درگیر هیچ بحثی نشوید.
 
در سال بز بر شما خواهد گذشت؟
مجرد ها  موقعیت های فراوانی خواهند داشت. اگر به کسی علاقه دارید وقتش فرا رسیده است که عشقتان را اعلام کنید. اگر رفتاری مناسب داشته باشید توجه خیلی ها را به خود جلب خواهید کرد. متاهل ها اگر به رابطه خود رسیدگی کنند و هیچ مناسبتی از جمله تولد و سالگرد ازدواج را فراموش نکنند، سالی شیرین و آرام پیش رو خواهند داشت.
 


ادامه مطلب ...


چهار شنبه 13 اسفند 1393برچسب:پریون, :: 12:5 ::  نويسنده : معصومه رستمی       
پریون چیست

"پريون" (PRION) كه مخفف عبارت "ذره پروتئيني مسري" است، در واقع شكل نابجاي يك پروتئين طبيعي و بي ضرر (PrPc) موجود در غشاي سلولي نورون هاي مغزي و برخي سلول هاي ديگر است.

عمل فيزيولوژيك پروتئين طبيعي نامعلوم است. شكل بيماري زاي پروتئين (PrPsc) با تغيير شكل فضايي و سه بعدي شكل طبيعي به وجود مي‌آيد. اين تغيير شكل ممكن است به علت جهش در ژن‌هاي كدكننده پروتئين طبيعي در بدن باشد يا به علت ورود پريون (يا پروتئين غيرطبيعي) از طريق عفونت به وجود آيد.

پریون‌ها بر خلاف تمام اشکال حیاتی دیگر برای تکثیر به وجود DNA یا RNA وابسته هستند، با وجود آنکه صرفا از پروتئین تشکیل شده‌اند، می توانند خود را بازسازی کنند.

برای شناخت پریون‌ها باید به تاریخچه گروهی از بیماری‌های تحلیل‌برنده عصبی مرگبار به نام "آنسفالوپاتي‌هاي اسفنجي‌شكل مسري" بپردازیم.

بیماری‌هایی مرگبار با علت نامعلوم

دست كم از ۲۰۰ سال پيش يك بيماري شگفت آور در گوسفندان به نام"اسكرپي" (Scrapie) شناخته شده بود كه با زوال پيش رونده دستگاه عصبي مركزي همراه بود.

اين بيماري كه مسري بودن آن بين گوسفندان از بيش از يكصد سال پيش توصيف شده است، گوسفندان ۲ تا ۵ ساله را گرفتار مي‌كند و دوره پنهاني (فاصله زماني بين آلودگي با عامل بيماري، و ظهور علائم) طولاني مدتي بين يك تا دو سال دارد.

اولين علائم بيماري تغييرات رفتاري گوسفند مثل ناآرامي و بي قراري است، سپس حيوان دچار كاهش وزن و ضعف مي شود، در سر و گردن لرزش پيدا مي كند و هماهنگي عضلاني اش را از دست مي دهد، گوسفند مبتلا شروع به خاراندن بدنش با اشيا مي كند و نام بيماري هم از همين رفتار حيوانات مبتلا گرفته شده است (مالیدن= scrape)

حيوانات مبتلا در طول ۵ تا ۶ ماه مي ميرند، در كالبدشكافي حفرات متعددي در مغز جانوران مبتلا و اسفنجي شدن آنها مشهود است. احتمال داده مي شد كه استفاده از مرتع مشترك باعث انتقال بيماري بين حيوانات شود.

در همان حال در دهه ۱۹۲۰ دو عصب شناس آلماني هانس گرهارد كروتزفلد و آلفونس ماريا جاكوب یک بيماري نادركشنده تحليل برنده مغزي را در انسان توصيف كردند.

اين بيماري مردان و زنان را به نسبت مساوي در حدود ۶۰ سالگي گرفتار مي كرد. بيماران دچار علائم رواني و رفتاري مبهمي مي شدند كه پس از هفته ها و ماه ها به زوال عقل پيش رونده منتهي مي شد و اغلب با حركات غيرطبيعي بدن و اختلال ديد همراه بود.

بيماري درمان پذير نبود و در كمتر از يك سال از شروع علائم به مرگ منتهي مي شد. كالبدشكافي اين بيماران هم ايجاد حفرات در مغز و اسفنجي شدن آن را نشان مي داد. علت بيماري نامعلوم بود.

رازی که گشوده شد

درادامه ماجرا به دهه ۱۹۵۰ مي رسيم كه كارلتون گايدشك متخصص اطفال و بيماري‌هاي عفوني از دانشگاه هاروارد در "انستيتو پاستور تهران" به پژوهش مشغول بود. او در سال ۱۹۵۵ از طرف "موسسه پزشكي والتر و اليزا" در ملبورن استراليا به عنوان پژوهشگر بازديدكننده دعوت شد و از تهران به ملبورن رفت.

او ضمن كار در اين موسسه با بيماري عجيبي آشنا شد كه در ميان قبيله fore دركوهستان‌هاي شرقي پاپواي گينه نو شايع و بوميان آن را كورو (kuru) به معناي "رعشه" مي ناميدند.

اولين علائم بيماري با درد مفاصل و سردرد شروع مي‌شد و به طور شاخص با از دست رفتن هماهنگي عضلات، لرزش و زوال عقل ادامه مي‌يافت. بيماري پس از شروع علائم به طور مداوم پيشرفت مي‌كرد و دو سال پس از شروع علائم مرگ بيمار را باعث مي‌شد.

كالبدشكافي اين بيماران هم اسفنجي شدن مغز را نشان مي داد. سال ها بود كه پژوهشگران اعتقاد داشتند كه اين بيماري وراثتي است، هر چند الگوي بروز بيماري كه اغلب زنان بزرگسال و كودكان از هر دو جنس را مبتلا مي‌كرد و مردان بزرگسال به ندرتً به آن مبتلا مي‌شدند، براي يك بيماري وراثتي غيرمعمول بود.

گايدشك با زندگي در ميان اين قبيله و مطالعه كردن زبان و فرهنگ آنها به كالبدشكافي افراد فوت شده به علت اين بيماري پرداخت. او توانست ثابت كند كه بيماري ماهيت عفوني و مسري دارد نه وراثتي.

او نمونه‌هايي از بافت مغزي افراد فوت شده از كورو را به مغز شمپانزه ها تزريق كرد؛ ميمون ها نهايتاً دچار بيماري مشابه انسان شدند و به علت آن مردند. همچنين او توانست الگوي غيرمعمول بروز بيماري را توضيح دهد.

بيماري به علت مراسم آدم خواري افراد فوت شده كه جزيي از مراسم سوگواري بود بين انسان ها انتقال مي يافت. از آنجايي كه زنان و كودكان در اين مراسم مغز متوفي را مي خوردند و عامل عفوني ناشناس كه در مغز قرار داشت، بيماري بيشتر آنها را مبتلا مي كرد.

گايدشك در سال ۱۹۵۹ به رياست آزمايشگاه هاي ويروس شناسي و عصب شناسي "موسسه هاي ملي بهداشت" (NIH) آمريكا رسيد و به تحقيقات خود در زمينه اين دسته بيماري ها كه اكنون "آنسفالوپاتي‌هاي اسفنجي‌شكل" ناميده مي شوند، ادامه داد.

نكته عجيب در انتقال تجربي بيماري به حيوانات اين بود كه عامل عفوني اسرارآميز عامل بيماري در مقابل تابش اشعه ماوراءبنفش (كه اسيد‌هاي نوكلئيك را متلاشي مي كند) مقاومت مي‌كرد و تنها با عواملي كه پروتئين ها را تجزيه مي‌كنند، غير فعال مي‌شد.

او معتقد بود كه عامل اين بيماري‌ها ويروسي با عمل تدريجي و كند است كه شايد توانايي نهفته ماندن در بدن بيمار براي مدت طولاني را دارد و براي همين است كه اين بيماري ها دوره پنهاني طولاني و سيري كند دارند.

اين ويروس‌ها را "ويروس‌هاي كند" (Slow viruses)ناميدند و گايدشك كه علاوه بر پژوهش در ويروس شناسي در حوزه هاي مختلفي مانند يادگيري و رفتار، رشد كودك، تكوين فرهنگ‌هاي بدوي، ژنتيك و ايمني شناسي فعاليت كرده بود در سال ۱۹۷۶ جايزه نوبل پزشكي را دريافت كرد.

اما ماجرا به اينجا ختم نشد. پنج سال بعد در ۱۹۸۲ ادعاي استانلي پروسنر استاد عصب شناسي و بيوشيمي دانشگاه كاليفرنياي سان فرانسيسكو قضیه را پيچيده‌تر کرد.

پروسنر در زماني كه دوره دستياري عصب شناسي را مي گذراند مسئوليت بيماري را به عهده داشت كه به علت "بيماري كروتزفلد - جاكوب" (CJD) فوت كرده بود. اين امر باعث جلب علاقه او به اين طبقه كمتر شناخته شده بيماری‌هاي تحليل برنده عصبي يعني "آنسفالوپاتي‌هاي اسفنجي شكل" شد.

او در سال ۱۹۷۴ آزمايشگاهي را براي تحقيق در مورد بيماري اسكرپي بر پا كرد و در سال ۱۹۸۲ ادعا كرد كه عامل ايجادكننده بيماري را جدا كرده است. پروسنر مدعي شد كه عامل بيماري‌زا كه او آن را "پريون" نامید، با ساير عوامل بيماري زا مانند باكتري يا ويروس متفاوت است زيرا تنها از پروتئين تشکیل شده و فاقد ماده ژنتيكي DNA يا RNA است كه همه اشكال حياتي براي تكثير به آن نيازمندند.

نظرات پروسنر با ناباوري عمومي جامعه علمي روبه رو شد، اما حوادث بعدي صحت نظريه پروسنر را ثابت كرد.

جنون گاوی ظهور می‌کند

در سال ۱۹۸۶ بيماري كشنده‌ای مشابه اسكرپي در ميان گاوها در انگليس همه گيري پيدا كرد. اين بيماري را كه مانند اسكرپي با اسفنجي شدن مغز همراه بود "آنسفالوپاتي اسفنجي شكل گاوي" (BSE) ناميدند.

این بيماري داراي دوره نهفتگي طولاني بين ۲ تا ۵ سال و علائم آن شامل تغييرات رفتاري مانند هيجان زدگي و بي قراري حيوان و از دست رفتن پيش رونده هماهنگي عضلاني و كاركرد حركتي حيوان است.

در مراحل پيشرفته بيماري كاهش وزن و انقباضات ظريف عضلاني در گردن و تنه حيوان بروز مي كند و حيوان به شيوه اي غيرطبيعي و اغراق شده گام برمي دارد و از گله جدا مي شود. مرگ معمولاً در طول يك سال از شروع علائم رخ مي دهد و درماني هم وجود ندارد.
اين بيماري پس از ظهور در سال ۱۹۸۶، در جنوب انگليس همه گيري ايجاد كرد و مواردي از آن در اروپا و كانادا هم گزارش شد. در هنگام ظهور BSE در مورد احتمال انتقال آن به انسان نگراني هايي ايجاد شده بود.

در ابتداي سال۱۹۹۶ مواردي از ابتلا به بيماري كروتز فلد- جاكوب در افراد جوان تر از سن معمول شيوع بيماري يعني ۵۰ سالگی ديده شد و بررسي ها نشان دهنده گونه جديدي از CJD بود.

پژوهش وجود عامل ژنتيكي در بيماري را رد كرد و نشان داد كه انتقال در نتيجه در معرض قرار گيري بافت هاي گاو‌هاي مبتلا به BSE از طريق خوراكي است.

به اين ترتيب گزارش پروسنر در انگليس مورد توجه ملي قرار گرفت و نشان داده شد عامل پروتئيني مسري عامل BSE با" پرشي ميان گونه‌اي" به انسان منتقل شده است. در مورد خود BSE هم ظاهراً پريون عامل بيماري اسكرپي در گوسفندان از طريق اضافه كردن مكمل هاي غذايي پروتئيني به دست آمده از گوسفند هاي آلوده به غذاي گاو ها باعث انتقال بيماري به آنها شده بود .

پروسنر در سال ۱۹۹۷ به خاطر پژوهش هايش در اين حوزه جايزه نوبل پزشكي يا فيزيولوژي را دريافت كرد.

پروسنر در ابتدا پيشنهاد كردكه حضور پريون يا پروتئين تغيير شكل يافته به نوعي كه كاملاً شناخته نشده است باعث ايجاد واكنشي زنجيره اي مي شود كه PrP هاي طبيعي را تغيير شكل مي دهد و ذرات عفوني جديدي به وجود مي آورد. پروسنر در مقالات بعدي خود مكانيسم ديگري را براي تكثير پريون ها در مغز پيشنهاد كرد كه نيازي به اثر مستقيم پروتئين پريون بر پروتئين طبيعي ندارد.

پروتئینی که مغز را نابود می‌کند

پروتئين غيرطبيعي (پريون) نسبت به عمل آنزيم پروتئاز سلولي (که پروتئین‌های اضافی را تجزیه می‌کند) مقاوم است، بنابراين در مجموع تجمع پريون‌ها در سلول هاي عصبي رخ مي‌دهد و پس از پليمريزه شدن این ذرات، فيبر‌يل‌ها (رشته‌هایی) تشکیل می‌شود كه نهايتاً سلول‌هاي عصبي را تخریب می‌کنند و برحسب ناحيه اي از مغز كه تخريب مي‌شود علائم مربوط بروز مي‌كند.
نكته مهم اين است كه پريون ها باعث بروز واكنش التهابي از طرف دستگاه ايمني نمي‌شوند چرا كه پريون ها از لحاظ تركيب شيميايي مشابه پروتئيني طبيعي در بدن هستند و تنها شكل فضايي متفاوتي دارند، بنابراين "خودي" محسوب مي‌شوند.

ظاهراً براي انتقال پريون ها بين جانوران تماس مستقيم با بافت هاي مبتلا لازم است. مثلاً در موارد "بيماري كروتز فلد- جاكوب" در گذشته ناشي از انتقال عامل بيماري از راه تزريق هورمون رشد (GH) - كه در آن زمان از غده هيپوفيز انساني استخراج مي‌شد - پيوند قرنيه و نيز از طريق وسائل جراحي مغز بوده است.

پريون ها چون فاقد اسيد نوكلئيك هستند، در برابر روشي از استريل كردن در اتوكلاو كه در گذشته براي اغلب وسائل جراحي به كار مي‌رفت مقاوم هستند.

امروزه با اجراي دستورالعمل هاي جديد استریليزاسيون امكان اين انتقال برطرف شده است.

همچنين با توجه به همه گيري جنون گاوي و بروز نوع جديد CJD در جوانان در انگليس و چند كشور ديگر تصور مي‌رود كه مصرف غذايي بافت هاي آلوده حيوانات (بر حسب آنكه چقدر حاوي بافت هاي عصبي باشد) باعث تجمع تدريجي پريون ها در بدن در بروز بيماري شود، همانطور كه مراسم آدمخواري در انتقال بيماري "كورو" نقش داشت.
دکتر علی ملائکه
_________________
هدف ما ارتقاء كيفيت در ارائه خدمات آزمایشگاهی و تشخیص طبي است . با كمكهاي مالي و دادن آگهی و تبلیغات به اين سایت  ما را ياري کنید.



 

محققان دانشگاه کرنل نیویورک با استفاده از باکتری روده انسان، موفق به کاهش ۳۰ درصدی سطح گلوکز خون شدند.

به گزارش گروه اخبار علمی ایرنا و به نقل از ساینس، محققان یک رشته از باکتری های مفید روده انسان به نام لاکتوباسیلوس را به گونه ای مهندسی کرده اند که عملکرد آن مشابه هورمون GLP-1 می شود. این هورمون در پاسخ به غذا، انسولین ترشح می کند.

لاکتوباسیلوس پروبیوتیکی است که معمولا برای پیشگیری و درمان اسهال، سندرم روده تحریک پذیر و برخی از بیماری های پوستی استفاده می شود.

نتایج اولیه این آزمایش روی موش های دیابتی موفقیت آمیز بوده است و تحقیقات نشان می دهد که این باکتری میزان قند خون را ۳۰ درصد کاهش می دهد.

محققان معتقدند که این باکتری سلول های اپیتلیال روده را به سلول هایی تبدیل می کند که عملکردشان مشابه سلول های بتای پانکراس است. هورمون انسولین از سلول های بتا ترشح می شوند.

محققان در تلاشند تا باکتری های مفید روده را در قالب یک قرص پروبیوتیک برای درمان بیماران دیابتی تولید کنند.

دیابت به دلیل ناتوانی لوزالمعده در ترشح هورمون انسولین، یا اختلال در پاسخ سلول ها به این هورمون و یا به هر دو دلیل بوجود می آید. در این بیماری معمولا قند خون به طور معمول بیش از حد نرمال است. سکته مغزی، سکته قلبی و آسیب های عصبی از مهمترین عوارض دیابت هستند.

در حال حاضر بیش از ۲۹ میلیون نفر در آمریکا به دیابت مبتلا هستند و این بیماری هفتمین عامل مرگ و میر در ایالات متحده محسوب می شود.

نتایج این تحقیقات در نشریه Diabetes منتشر شده است.



 

کالری متری به عنوان یکی از انواع روش‌های تجزیه حرارتی است که در شیمی کاربرد فراوان دارد و برای تعیین مقدار ظرفیت حرارتی و همچنین تغییرات انرژی که در طی تغییرات پروتئین‌ها و یا بیو مارکر‌ها در طی بیماری صورت می‌گیرد را مشخص می‌نماید.

هدا کشمیری دانشجوی دکتری مرکز تحقیقات بیوشیمی و بیوفیزیک در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران گفت: علت اصلی بدخیم بودن سرطان‌ها و مرگبار بودن آن‌ها تشخیص دیر هنگام بیماری است. بنابراین تشخیص دقیق و زود هنگام سرطان‌ها، به خصوص زمانی که بیماری هنوز ایجاد علامت نکرده، از اهمیت ویژه ایی برخوردار است. از این رو موسسه ملی سرطان آمریکا که از موسسات پیشرو در زمینه درمان سرطان است هدف اصلی خود را در سال ۲۰۱۵، تشخیص زود هنگام سرطان قرار داده است.

وی افزود: در سالهای اخیر توجه ویژه ایی به پلاسمای خون، پروتئین‌ها ی موجود در آن به عنوان اصلیترین مرجع تشخیص و پیگیری بالینی در طیف وسیعی از بیماری‌ها شده است. کالری متری روشی تفاضلی (Differential Scanning Calorimetry) به عنوان یکی از انواع روش‌های تجزیه حرارتی است که در شیمی کاربرد فراوان دارد و برای تعیین مقدار ظرفیت حرارتی و همچنین تغییرات انرژی که در طی تغییرات پروتئین‌ها و یا بیو مارکر‌ها در طی بیماری صورت می‌گیرد را مشخص می‌نماید.

کشمیری با اشاره به کاربرد DSC در تشخیص بالینی و پایش سلامت گفت: ترموگرام بدست آمده در مورد افراد سالم در مقایسه با ترموگرام بیماران متفاوت است، از طرفی پروفایل حرارتی بیماری‌ها و سرطان‌ها در مراحل و شدت‌های مختلف، شکل‌های متفاوت و منحصر به فردی از خود را نشان می‌دهند. که از نتایج بدست آمده از آن می‌توان در تشخیص اولیه و زود هنگام بیماری‌ها بهره برد. این تکنولوژی نوین تا کنون بر روی طیف وسیعی از بیماری‌های خودایمنی و سرطان‌ها مورد ارزیابی قرار گرفته است که نتایج آن در خور توجه می‌باشد.